سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکشنبه 86 خرداد 27

عنوان سکه بی رو

می گویند آزادی آزادی آزادی-حقوق بشر،حقوق بشر،حقوق بشر اما هنوز هم فکر می کنند این کلمه به ظاهر زیبا برای انسان ها فریبنده است این همان آزادی هست که وقتی به مسلمانان می رسدآن روی آن به نمایش در می آید
یاشاید انها ما مسلمان را بشر نمی دانند که که این چنین معنای ازادی و حقوق بشر را به انها می چشانند نمی دانم ویا شاید تیشه های تبر نمای خود را برداشته اند و چون اسلام را سدی در مقابل خویش میدانند می خواهند تیشه به ریشه اش بزنند ........
شاید فکر می کند که تا ابد آنها هستند که مالکین زمین هستند و از حال انسان هارا برای این مهم اماده میکنند اما نمیدانند که انها همان کسانی هستند که اینده ای برایشان وجود نخواهد داشت ....
از چه باید بگویم از خود ما مسلمانان که این چنین شده ایم که بدین آسانی به مقدسات ما حمله ور می شوند یا ازآنها بگویم که همچون انسان های گرگ نما به جز رسیدن به اهداف شوم خود چیزی نمی بینند.......
نگذارید که این سان اعمالی برا یما عادی شود که به آنها جرات دهد کم کم دست به کارهای بزرگ بزنند... شایدمی خواهند ما رابرای یک امری بزرگ تر اماده کنند می خواهند ما را بسنجند که چند مَردِه حَلاجیم حواسمان باشد......اری، باید حواسمان باشد


پس بیاید با طرح بزرگ وجهانی ختم صلوات که به همت دفتر توسعه وبلاگ نویسی دینی در حال اجراست حضور میلیونی خود را نشان دهیم .....
برای شرکت در این طرح
ایــــــنــــجا کلیک کنید
البته باید وفات مرجع عالیقدر جهان تشیع ایت الله فاضل لنگرانی رابه همه دوستان و شیعیان تسلیت عرض کنم هراینه ایشان از وزنه های بزرگ اسلامی تشیع بود که با رفتنش لنگه ترازوی علم تشیع سبک ترشد
برای شرکت در ختم قرانی که برای این مرجع عالیقدر به همت دفتر توسعه دینی برگزار شده ایــــــنـــــــجا کلیک کنید


جمعه 86 خرداد 18

عنوان یه نگاه جدید

حجاب،چادر،مانتو،مقنعه،محدویت ،شکنجه و..................
بابا ولمون کنید چه خبره من اصلا حجاب نمی خوام چادر نمی خوام می خوام آزاد باشم می خوام هر کاری دوست دارم انجام بدم ..........
اره........ انسان ها دو دسته اند
یکی اونا که میخوان زندگی کنن
دومین دسته هم اونایی هستند که از زندگی فقط لذت رو فهمیدن یعنی می خوان لذت ببرن اونم جنسی نه لذت دیگه چون زندگی کردن بیشترین لذت رو به ادم میده
بریم سراغ دسته اول اونایی که میخوان زندگی کنن باید بدون مهمترین گزینه زندگی کردن ازدواجه من نمی گما .......این فطرت خدادای انسان هاست که برای زندگی کردن به هم دیگه محتاجند نه اینکه از نظر شهوت نه ،بلکه از نظر روحی ،روانی،برنامه های زندگی،پیشبرد زندگی،و...خیلی چیزهایی که اگه به زندگی فکر کنی متوجهش می شی البته  بگم ها این قانون طبیعته ...خوب خودتون می دونید  که ادمای غیر طبیعی هم پیدا می شه
حالا اگه بخوای زندگی کنی و از این زندگی کردن لذت ببری  مهمترینش اینه که جامعه ای که داری توش زندگی می کنی امنیت داشته  داشته باشه همه نوع امنیت ....
اسلام به جامعه خیلی اهمیت میده و تا تونسته تمام قوانینشو بر همین اساس گذاشته یعنی حفظ جامعه ،امنیت جامعه ...به قوانین اسلام نگاه کن اگه دقت کنی اکثر قوانین ترجیحی یا بهتر بگم قوانینی که تو مجازات داره  همش دقبال جامعه یعنی یه طرف اصلی سوال اینکه که چرا جامعه رو خراب کردی .........از سنگسار گرفته تا اعدام وتازیانه و .....
حالا بریم سر بحث حجاب ........
چرا حجاب؟ اصلا این حجاب چی هست ؟چرا باید باشه ؟این مزخرفات چیه ؟اینا تو جامعه مدرن جایی نداره؟
یکی ازمهمترین مسائل یک جامعه، مسائلی هست که به خاطر شهوت انسان ها پیش می یاد می شه این حرف رو قبول کرد که اکثر ضرب و جرح ها وقتل ها به خاطر همینه خوب این حجاب یه قانون شخصی نیست یه قانول اجتماعیه اسلام اومده ریشه یابی کرده این مشکل رو وبه این نتیجه رسیده که پوشش زنان انچنان که مردها رو سر شهوت نیاره باعث هم امنیت خودشون می شه هم جامعه ....
این چرت و پرت های که گفته میشه که این مشکل مردها ست باید خودشون رودرست کنن .......
حرف هایی نه از روی منطق است  ......
این مشکل مردها نیست این طبیعت مردها که با اندک تلنگری بیدار می شه خوب این طبیعت رو درسته باید کنترل کرد که بیدار نشه اما وقتی که بیدار بشه یا این زنها بیدارش کنن اون وقت .........................طبیعت که مشکل نیست
پس شاید اسلام نظرش این باشه  که نباید این طبیعت مردها بیدار بشه و این کار با پوشش زنها درست میشه حالا چه چادر چه غیر چادر یه پوشش خاص......................
اگه این حکم فردی بود باید این حکم رو یعنی پوشش رو توی منزل و درمیان محرم ها میداد پس این یه حکم اجتماعیه نه شخصی..
پس نباید به حجاب به صورت شخصی نگاه کردی ازادی شخصی در قبال این معنایی نداره باید اجتماعی نگاه کرد ...........................
ادامه دارد.....

یکشنبه 86 خرداد 13

عنوان امام و یه ملت

دسته دسته ،گروه گروه،اتوبوس اتوبوس........البته گفتند با ماشین شخصی نیاید((آخه این همه ماشین مفت مجانی با ماشین شخصی رفتن....))
.. یه مسافر:خداییش سفره باحالیه با برو بچ قرار گذاشتیم بریم اخه ماکه پول نداریم اعیونی بریم مسافرت بذار حالا یه بساطی جور شده بشینیم استفاده کنیم
..یه روشن فکر:ای بابا این همه پول خرج می شه برای چی برای اینکه یه عده بیان تهران و برگردند به اصطلاح تجدید پیمان کنن و از این حرفا،بیا امار بگیریم شاید خیلی از اینایی که براشون خرج می کنیم و می یان و می رن اونم مفت یا با یه مبلغ نا چیز شاید خیلی هاشون از اون کسایی باشن که با انقلاب مشکل دارن .... یه مقدار اشتباه شد ...با حکومت مشکل دارن
..یه متعصب : اقا خیلی خوبه باید باشه از این برنامه ها این برنامه اینده سازه مردم می یان می بینن مردم اشنا می شن مردم‍،امام رو بشناسند با امام اشنابشن ....و هزار چیز نا پخته دیگه
..خودم :ای بابا ولمون کنید چه ایرادی داره این همه به حلقوم پول دارا ریختن این همه پول مفت دران برای این طبقه مرفه جامعه خرج می کنن خوب اقا چه ایرادی داره یه مقدار به این طبقه پر درد که اینا انقلاب کردند برسن((می دونید که کمتر می شه ادم مرفه تو این همه جمعیت پیدا کرد،شاید چون بیکار نیستند)) چه ایرادی دراه به جای اینکه این همه پول سر این ..سی من ناهارها((سمینار)) ..خرج بشه به این بنده های خدای،شهرستونیا هم یه چیزی برسه حد اقل اگه بهشون نمی رسن اگه کاری نمی کنن بزارید این سفره حداقل کوفتشون نشه
.....بابا به خدا به این مردم برسید امام اینو می خواست خدمت کنید ......................
نمی گم بده ها ...نه خوبه ....البته به شرط اینکه با این کارا سر ملت بیچاره رو شیره نمالند یعنی نخوان گند کاریاشونو و با این کارا بپوشونن
امام خیلی بزرگه خیلی ...و با رفتن و نرفتن ما چیزی از بزرگیش کم و زیاد نمی شه ..خیلی به ایشون ارادت دارم چون با همه مراجع فرق داشت و داره... اما بعضی چیزا ازارم می ده....


دوشنبه 86 خرداد 7

عنوان آیا می دونی؟

ای بابا بازم اینا بساطشونو پهن کردند ............
آخه چه وضعشه تو سالی که 365 روز هست باید 500 روزش گریه کردوعزاداری کردو به سرو سینه زد .
محرم،صفر،ماه رمضون،دوتا دهه فاطمیه و.....
خوب دیگه از یه سال چی می مونه ........
بابا به خدا با این همه غم و گریه نمی شه زندگی کرد آدم می پوسه دپرس می شه و..
.....
بابا به خدا راست میگه .....
حضرت رسول که تو مهربونی و محبت زبون زد بود وقتی تنها پسرش ابراهیم فوت کرد یه زره بیشتر گریه نکرد حالا ما این همه باید گریه کنیم هزارها سال می گذره ولی هنوزم باید گریه کنیم و عزاداری کنیم و به سرو سینه بزنیم
میدونی چیه ...؟
اره این به خاطراینه که نمی دونیم چرا وبرای کی داریم گریه می کنیم؟؟؟؟
اره یه بار می گی گریه که این خیلی خوبه .....حتی روان شناسان هم تاکید کردند به گریه کردن و می گن مردا چون کمتر گریه می کنن به ناراحتی های روحی و اعصاب بیشتر مبتلا می شن ،گریه روح وجلا می ده ...تا حالا امتحان کردی...؟؟؟؟ ولی این گریه برای خودمونه اینها همه پوئنه برای ما که به خودمون بیایم ببینیم کجا هستیم کی هستیم کجا باید بریم یه تلنگری باشه برای ما .....
اما یه بار از سینه زنی و خود زنی و این حرفا صحبت میکنی .....
اره واقعا ......منم نمی دونم فایده‌ی این همه به سرو سینه زدن چیه .....؟نمی گم بده ها..((البته با اینکه زیاد مستند نیست ))اما به 10 دقیقه ای 15 دقیقه ای اونم با فهم با فکر خوبه خیلی هم خوبه اما دیگه بیشتر از این ......
اما عزاداری و مجلس گردفتن ،اون چیزی که ما توش اشتباه زیاد میکنیم
......تا حالا شنیدی این حرفو:که محرو وصفر اسلام و زنده نگه داشته ......
تا حالا بهش فکر کردی .....واقعا چرا ؟؟؟؟؟؟ برای چی....تو محرم چی هست که اسلام بابت اون تا حالامونده ...یعنی با گریه و به سروسینه زدن.....
اهان دیدی اشتباه میکنی .....اون چیزی که به خاطر اون اسلام زنده مونده نه گریه کردنه نه به سرو سینه زدنه فقط صحبت های که از دین تو این مجالس گفته میشه سخنرانی ها ،گفتن فضائل از دین گفتن از اسلام گفتن از قرآن گفتن
...اره اینه که اسلام وزنده نگه داشته همین مجالسی که به بهانه اون عزیزان ((اهل بیت))گرفته میشه ولی اصلش همین سخنرانی و از دین گفتنه یعنی کاری که خیلی ها باید خودشون انجام بدن و دنبالش برن و بخونن تواین مجالس به راحتی به دست می یارن
اره این همینیه که الان تو مجالس ما پیدا نمی شه و از اصل و هدفش دور مونده....
همه این محرم ها و صفر ها همه این فاطمیه ها و رمضون ها فقط و فقط به خاطر اینه که جمع بشن مردم و گوش بدن و ببینن اسلام چی می گه قران چی می گی......؟شاید یه تلنگری براشون باشه .......
البته کی گفته نباید تو محرم خندید کی گفته نباید تو روز عاشورا خندید،اره اگه نخندی خوبه اما کی گفته خنده حرامه .............
بعضی ها هستند کاسه داغ تر ازآشند بابا ببینید اونایی نزدیک تر و عزیز تر بودن چه می کردند ((اهل بیت ))دیگه از اونا نزدیک تر به خودشون پیدا می شه
اخرش هم بگم که هیچ دینی مثل اسلام به شادی و سرور تاکید نداره ...حالا باشه برای پست بعدی
البته بگما برای این غالب جدید دو روز وقت گذاشتم


جمعه 86 خرداد 4

عنوان گریه کن ها ......

کی گفته ما ایرانیا مرده پرستیم .....؟

کی می گه ایرانیا وقتی کسی می میره یادشون میفته که یکی بوده که بهش مدیون بودن دوستش داشتن و...؟

اره ....؟

من بگم ....... اینا همش حرفه .......یه مشت حرف مفت ؟؟؟؟

جدی می گم مثلا همین خودم ،مادر بزرگم هفته پیش فوت کرد ((یه فاتحه براش بخونید تا روحش شاد بشه ، باور کنید زن خیلی محجوب پاکی بود ....))تازه همه یادشون افتاده بود که اره یه مادر بزرگی هست یه پیرزنی هست یه مادری هست که براشون زحمت کشیده به اه و ناله افتاده بودند گریه می کردند البته نمیدونم گریه برای کی بود برای خودشون بود برای مادر بزرگ بود برای این بود که نگن اینا رو نگاه کن انگار نه انگار که مادرشون فوت کرده ،برای این بود که مردم نگن برای مادرشون گریه نکردند ....

حالا من نمی دونم خداییش برای چی بود اگه از من بپرسید که میگم من اصلا گریه نکردم اتفاقا خیلی هم خوشحال شدم که فوت کرد ..........الان همتون یه علامت از اینا ؟ روی سرتون هست ....می گید چه ا دم ....

حالا بزار براتون بگم .......شما یه مادر بزرگ پیر دارید که خیلی ضعیفه غذا هم نمی خوره از همه بدتر فراموشی هم داره ((آلزامیر))...که هیچ کس رو نمی شناسه در هر صورت هم برای خودش در آوره هم برای دیگران هم خودش اذیت می شه هم دیگران ،جایی هم برای شفا و دکترو این حرفانیست بنده خدا عمرشم کرده ....با این همه عذابی که این مادر بزرگ پیر داره می بینه و اطمینان دارید که اون دنیا جاش خیلی بهتره

همین مامان بنده خدای من یک ماه پرستار مادر بزرگم بود تو این یک ماه اصلا نخوابید مگه می خوابیداین مادر بزرگم تو کل شبانه رو 3 4 ساعت می خوابید اونم وسط ظهر که مامانم کار داشت هر چی هم قرص بهش میدادیم اثر نمی کرد تازه بدتر هم می شد

آخه یه حدیثی هست که می فرمایید:مومنینی که خدا دوستشون داره تو دنیا موقع مرگ سختی بهشون می ده یعنی با سختی جونشون رو می گیره تا گناهانشون بریزه وبه واسطه این عذاب و دردی خدا تواین دنیا بهشون داده تو اون دنیا کمتر عذاب بشن

البته فکر کنم متوجه شده باشید که تو پاراگراف قبل چرا یه قسمت رو آبی کردم اره همه ادما که موقع مرگ عذاب می بینن شامل این نمی شن اونایی خوب بودن و خوب زندگی کردن..

یه بیتی هست که می گه : هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

اره دیگه مادر بزرگم فوت کرد راحت شد واقعا راحت شد خیلی وقت بود که داشت عذاب می کشید

من هم یقین دارم که جاش انقدر اوجا خوبه که حد نداره ....... امیدوارم که دست مارو هم اون دنیا بگیره .....

خوب اگه بری اینجا شاید بتونی منو نقد کنی


چهارشنبه 86 اردیبهشت 26

عنوان کی خرما رو با هستش می خوره ..

هوا گرم بود تازه از ماشین پیاده شده بودم به طرف مترو رفتم
سوار مترو شدم زیاد شلوغ نبود مثل خیلی وقتا ...
یه جای خالی پیدا کردم سریع نشستم
یکم مترو شلوغ شد بعضی ها سر پا وایستاده بودن یه دفعه یه چیزی هواسم و به خودش مشغول کرد
اره یه مقدار جلوتر از من تواون شلوغی یه خانم محجبه نشسته بود و روی صندلی بقلیش هم کیفش رو گذاشته بودکه کسی روی اون نشینه ..................خدای نکرده کنار نامحرم نشینه ......
برام خیلی عجیب بود البته نه اینکه از این صحنه ها ندیده نبودم نه،دیده بودم از این صحنه ها ،ولی تو تهران تو مترو که حتی قسمت خانم ها جداست برام جای تعجب داشت
نمی دونم چرا ولی من یکی اصلا از این کار خانم خوشم نیومد شما چطور؟؟؟؟؟؟....
اخه اگه واقعا اینقدر مذهبی بوده چرا نرفته تو قسمت خانم ها که راحت تر باشه نه اینکه بیاد اونجا بشینه و صندلی کناریشم اشغال کنه
اخه خواهر من حتی اگه کسی هم کنار شما بشینه بازم مشکلی نیست
بر فرض اینکه تماس بدنی باشه چون مانعی هست اشکالی نداره به شرطی که قصدی در کار نباشه ها.....
بعضی ها از این ور می یفتند بعضی ها هم از اون ور
بعضی ها ایقدر سخت میگیرند که با این سختی علاوه بر اینکه خودشون رو اذیت می کننددیگران رو هم اذیت می کنند با به اصطلاح خودشون دین و تعصبشون وبرداشت خاصشون از دین و بعضیا هم اینقدر بی خیال هستند که سخت می شه حتی اسم شیعه و مسلمان روشون گذاشت
بابا باور کنید اسلام اینقدر سخت نیست اینطوری که خیلی ها عمل می کنند
پیامبر هم اینقدر خشک نبود شوخی می کرد می خندید با مردم حرف می زد و.....
نقل می کنند یه روز حضرت رسول(ص) با حضرت علی(ع) باهم خرما می خوردند که حضرت رسول(ص) هر چی خرما می خورد جلوی حضرت علی (ع) می گذاشت و قتی که همه خرما ها تموم شد رو به حضرت علی(ع) کردند و فرمودند که یاعلی چقدر پر خوری کردی ببین این همه خرما ها رو خوردی!!!!!؟؟؟؟؟
حضرت(ع) می گن :من پر خوری کردم یا شما که خرما ها رو با هستش خوردید ........................
ببینید اسلام یعنی این نه.............
البته شاید فکر کنید اون قضیه خانم محجبه ربطی به این چیزی که گفتم نداشت
ولی چه کنم این ها حرفایی بودکه اومد منم نوشتم
راستی خوبه یه سری هم به نمایشگاه دیجیتال بزنید سالن 15 (اینترنت)غرفه سحر سحر..........................

شنبه 86 اردیبهشت 22

عنوان نامه ای برای میترا

همه گفتند اما فکر میکنم من یه حرفهای دیگه ای برای این قضیه داشته باشم 

اول بزار نامه رو براتون بزارم

سلام
من میترا هستم . 19 ساله و دانشجوی روانشناسی یکی از دانشگاه های تهران .
چند مطلب درمورد زنان در وبلاگ شما خوندم . با توجه به طرح برخورد نیروی انتظامی با بد حجابی در جامعه ، علی رغم اینکه اعتقاداتی دارم اما به چند دلیل ضرورتی برای این برنامه نمی بینم و حرکتی ناپسند می دونم .
اگر در کشور ما داشتن حجاب یک قانون هست ، می تونه در بعضی کشورها بی حجابی یک قانون باشه و اگر مخالفت با حجاب در تضاد با آزادی هست پس مقابله با بی حجابی  هم در کشور ما در تضاد با آزادی است .
من فکر می کنم در جامعه ای که حجاب اجباری باشه نگاه جنسیتی به زن بیشتر صورت می گیره ولی در کشورهایی که زنان بی حجاب با لباس ساده ظاهر می شن کمتر جلب توجه می کنند . خود نمایی همیشه در بی حجابی نیست .
به نظر من دخالت در پوشش افراد ورود به حریم خصوصی اون هاست که حکومت نباید در اون دخالت کنه . و به طور کلی حجاب اجباری با آزادی هر فرد انسانی منافات داره .

و این هم جواب من برای نامه .......

البته من نمی دونم اینجا بحث چیه ....... مسئاله حجابه ؟ یا که آزادیه یا اینکه برخورد نیروی انتظامیه ؟

هر چه که هست من هر سه شون رو مورد بررسی قرار می دم

اگردر مذاهب اسلامی جستجو کنی خواهی یافت که با این همه اختلاف ،حجاب یکی از احکام مورد توافق اونهاست

خوب حالا چرا حجاب؟ چرا پوشش ؟چرا سختی ؟اوصولا سختی ها برای انهایی هست که از دیگران پایین تر هستند یعنی حکم حجا ب شان برای این است که از دیگران یعنی مردها پایین تر هستند...... ایا این حرف اسلام است؟؟؟؟

و یا این مثل معروف که هر چه ارزشش بیشتر باشد دست یابی به ان سخت تراست همچو مروارید درون صدف...

چگونه می توان این حرف را ثابت کرد درحالی که این اسلام بود که مقامی خاص به زنان داد آن زمان که دختران را زنده به گور می کردند

اگر چنین باشد پس فرزندان رسول خدا همه از پا یین ترین ها هستند پس نباید انها را فرزند رسول خدا نامید یعنی محبوت ترین انسان زمین ارزش ان را نداشت که از طبقه برتر فرزندی داشته باشد

نه ...... و نه،هرگز چنین نیست مگر احترام واعتزاز رسول خدا خدیجه را نشنیده ای.....مگر نشنیده ای که خداوند به رسولش فرمود انا اعطیناک الکوثر این همین عطای الهی به رسول اکرم همان فاطمه زهرا نیست ایا همو نیست که پیامبر به او عشق می ورزید و از دیدنش جان دوباره می گرفت ایا همو نیست که پیامبر می فرمود فداها ابوها .......اگر اینان از طبقه پایین تر بودند پس چرا و چگونه می شود که با انها چنین رفتار شود

چه کسی تا به حال در مورد مردان از اسلام چنین مطلبی شنیده است که بهشت زیر پای مادران است

اری زن در اسلام ارزشی بس فراوان دارد ارزشی معنوی و دستور به حجابش از این جهت است که هرکسی از ان استفاده نکند چونان گلی که اگر هر کس به ان دستی بکشد دیگر از گل بودنش می افتد و پژمرده و سر افکنده می شود

لذت و شهوت یک حس درونی است که هر زمان بیدار شود باید راهی برای خواباندن ان پیدا کرد مانند گرسنگی و تشنگی اگر انسان باشی این حس شهوت را دار هستی و نمی توان گفت این عادی می شود و....... چرا که اگر حسی وجود دارد که حس معنایی برای عادی شدن وجود ندارد اری انسان سیر میشود اما باز هم گرسنه می شود چرا که محتاج است محتاج به غذا و....

ویل دورانت کلام زیبایی دارد......................دامن های کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است

اگر در این مسئله کاوش کنی خواهی یافت که منفعتش فقط برای مردان است چراکه در این صورت بدون پرداخت هیچ بهایی از دیگران لذت می برندو اسلام خواسته که چنین نباشد...

اسلام برای حفظ جامعه است که چنین حکم میکند

انچه که اسلام برای حفظ ان تلاش میکند و ازاساس ترین برنامه های خود دارد حفظ اجتماع است و تعداد زیادی از قوانینش رابر این اساس بیان کرده

ازادی شما در خانه است اما اجتماع یعنی قانون و قانون هم تضادی نا همگون با آزادی دارد چرا که محدود کننده ازدایست وهر زمان که قانونی نباشد اجتماعی نیست یعنی همان جنگل که حتی جنگل هم برای خود قانونی دارد

پس زنان همچون صدفانی هستند که خداوند برای اینکه از گزند نگاه ها درامان باشند انها به صدفی رهنمون کرده

و چنین به تصویر می کشد .. زمانی که اززش ها در جامعه رها شوند دیگر جامعه ای نمی ماند که اززشی بخواهد بماند

و اما عملکرد نیروی انتظامی ...

نمی توان گفت بد است اما خوب هم نیست اینان انگار آمده اند که راه چند ساله را یکباره بروند وکار هایی که قبلا باید انجام می دادند و ندادند، حال می خواهند همه انها را تلافی کنند .....


شنبه 86 اردیبهشت 22

عنوان می شه فکر کرد که...

دیشب داشتم یه فیلم از سینما 4 می دیدم خیلی لذت بردم اصولا فیلم های سینما 4 معنا گرا ست ومن هم از این نوع فیلما لذت می برم

فیلم در مورد مبازره با سنت ها و تفکرات غلط بود سنت های نابه‏جا و نابخرادانه که موجب خورد شدن و از بین رفتن بعضی آدما می شه

فیلم در مورد یه مادر و دختر تنها بود که باهم زندگی می کردن که دختره به خاطر اینکه مامانش تنها نشه ازدواج نمی کرد وراضی هم نمی شد که مامانش ازدواج کن و ازدواج دوباره مامانش رو کاری زشت و غیر عاقلانه می دونست

یه تعدادی از اساتید دانشگاه وقتی این جوری دیدن تصمیم گرفتن یه ترفندی به کار ببرن تا دختره از مادر دل سرد بشه و بره دنبال زندگیش لذا بین مردم شایعه کردن که فلان استاد خانم ......((مادر همون دختره )) رو می خواد و رفته خواستگاری

سر همین قضیه دختر چند روزی بامادرش صحبت نمیکردولی درآخرترفند این اساتید گرفت ودختره ازدواج کرد اما مادر ازدواج نکرد و همه اون رضایت هاش برای ازدواج به خاطر دخترش بودکه بره سر خونه زندگیش یعنی یه جورایی سر دخترش شیره مالید دختر رفت پی خونه زندگیش اما مادر موندبا خاطراتش و یه خونه آپارتمانیش و آخرشم ازدواج نکرد

وقتی من فیلم رو می دیدم از غنای ادب و احترام لذت می بردم واقعا خیلی زیبا و جالب بود احترام گذاشتن هاشون لباس پوشیدن هاشون و کلا اداب و رسوم خاصشون

می گن شرق مهد سنت و سنت گرایی هست اما نباید سنت رو به معنای اخلاق ترجمه کرد اگه اخلاقی وجود نداشته باشه دیگه مدرن و مدرنیته و... اینها همه هیچ معنایی نداره چون بدون اخلاق امنیتی وجود نداره

خوب البته فکر کنم این جور فیلم ها از نظر این فمنیست های که دنبال تساوی حقوق هستند نه عدالت از این جور فیلم ها خوشون نیاد و کلا با شرقی بودن و سنتی بودن مخالف باشند البته همه می دونید که عدالت خیلی فرق می کنه با تساوی همه جا عدالت به معنای تساوی نیست .....

حالا اگه دوست داشتید به این کلبه خرابه هم سری بزنید


چهارشنبه 86 اردیبهشت 5

عنوان امان از دست دنیا .........

یه چند باری بود می خواستم وبلاگم رو به روز کنم اما نمی شد

اخه زندگی ادم رو بعضی وقتا خیلی اسیر خودش میکنه

بابا این دنیا ول نمی کنه ما رو ،هی به ما میگن بابا دنیا وفا نداره اما کو گوش شنوا می بینیم که خوشگله ماهم سفت گرفتیم ولش نمی کنیم

بگذریم حالا که صحبت از دنیا شد بزار از دنیا بگم ......................................

بعضی وقتا وقتی داری تو خیابون راه می ری قدم می زنی یا عجله داری ،یه چیزایی می بینی که تو رو به فکر فرو می بره کناره های خیابون ادم های جورواجور هر گذرگاه پاتوق یکیه یکی معتاد ،یکی بیچاره ،یکی و....یکی های زیادی می تونی پیدا کنی که هر کدوم به یه روش می خوان عجز خودشونو نشون بدن

دست می کنی تو جیب یه چندر قاز در می یاری یه کسی بهت میگه ول کن بابا مگه این که بد بخته تو مسئولی مثل ((.....)) درای جون می کنی تا خودتو به یه جای برسونی حالا می خوای به همین راحتی پولت رو بریزی توی جوب و از این جور فکر را

اما وقتی به خودت می یای یاد اون جایی می فتی که تو هم تو اون برهوت اونجا که هر کسی به فکر خودشه اون روزی که یوم یفر المرء من اخیه و صاحبته و اخیه((سوره عبس )) همه از یکدیگر فرار می کنند پدر،مادر

خوب اونجا کی پیدا میشه دستت رو بگیره ،که یه دفعه یاد این بیت می فتی

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز


شنبه 86 فروردین 4

عنوان سرزمین مقدس

پشت خاکزیز داخل سنگر ها نمای خاص و‏زیبایی بود ساتع شده از نور عبادت شب های شما، گوشه کنار آدم های بودند که با الهام از فالخلع نعلیک انگار در وادی مقدس طوی وارد شده بودند، کفش ها به دست اشک ها روان برای .......

نمی دانم حالت موسی چگونه بودوقتی که در وادی مقدس طوی وارد شد اما شاید می شد با صحنه های خاص این حالت را به تصویر کشید

.

آنجا جای درس گرفتن بود در گوشه کنارش درس ها نهفته بود عشق ،ایثار،خدا،یا زهراو......

جای تفکر بود تو باید می دیدی و می شنیدی و باید فکر می کردی به انهای با عشق شان حماسه ای ماندگار آفریدند جای برای درس گرفتن وبه خود امدن

آنجا راوی برایت می گفت وتو به او نگاه می کردی ودر باتلاق حرف هایش فرو می رفتی و به نگاه سیل اشک چشمانت را حس می کردی ،فکر می کردی ومی گریستی و به خود افتخار می کردی که در چنین مکانی هستی با این همه حماسه و افتخار

راوی از حماسه ها می گفت از دلیری ها می گفت از بزرگمردان می گفت ازخرازی، همت،باکری،زین الدین ،.....

از انهایی م گفت که از فرسنگ ها دور ترامده بودند و بدون هیچ اعتقادی به حوائج بزرگ خود رسیده بودند از ان دختری که در کانادا بود وبرای دیدو بازدید به ایران امده بود وبه صورت کاملا اتفاقی راهش به انجا خورده بودوحاجتش را از شهدا گرفته بود و مسلمان شده بود

از پرفسور فرانسوی که مختصص جنگ بود او که امده بود و وقتی به کربلای ایران رسیده بود به شلمچه،فکه و..حس عجیبی داشت و از حسش می گفت

ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را برخود دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر بر وصف ما سروش شهادت بسراید. ((شهید مرتضی آوینی))


<   <<   16   17      >