سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شنبه 86 اردیبهشت 29

عنوان 'خداحافظی'

سلام

 حدود 7 سالی هست که افتخار آشنایی با مهدی عزیز و دوست داشتنی رو دارم. خیلی هم دوستش دارم.

از اون روزی که پیشنهاد داد تا من هم توی این کلبه بنویسم خیلی نمی گذره. چند تا پست گذاشتم. الان هم برای این آمدم که این کلبه را _به عنوان میزبان_ رها کنم، که دیگر تاب و تحمل ماندنم نیست.

و این کلمات زیبا رو هم برای سخن خداحافظی تقدیم میکنم به آنان که خواننده ی این پست هستند؛

 
 بسا
کسا که زانو به زانوی ما دارد و از ما به هزار فرسنگ است

و  بسا کسا که از ما به هزار فرسنگ است اما گویی زانو به زانوی ما دارد...

                                                                                                    "رساله انصاری"

با آرزوی بهترین ها برای مهدی عزیز، شما دوستان و آنان که دوستشان دارم

با آرزوی بهترین ها برای ایران و ایرانی

 


چهارشنبه 86 اردیبهشت 26

عنوان کی خرما رو با هستش می خوره ..

هوا گرم بود تازه از ماشین پیاده شده بودم به طرف مترو رفتم
سوار مترو شدم زیاد شلوغ نبود مثل خیلی وقتا ...
یه جای خالی پیدا کردم سریع نشستم
یکم مترو شلوغ شد بعضی ها سر پا وایستاده بودن یه دفعه یه چیزی هواسم و به خودش مشغول کرد
اره یه مقدار جلوتر از من تواون شلوغی یه خانم محجبه نشسته بود و روی صندلی بقلیش هم کیفش رو گذاشته بودکه کسی روی اون نشینه ..................خدای نکرده کنار نامحرم نشینه ......
برام خیلی عجیب بود البته نه اینکه از این صحنه ها ندیده نبودم نه،دیده بودم از این صحنه ها ،ولی تو تهران تو مترو که حتی قسمت خانم ها جداست برام جای تعجب داشت
نمی دونم چرا ولی من یکی اصلا از این کار خانم خوشم نیومد شما چطور؟؟؟؟؟؟....
اخه اگه واقعا اینقدر مذهبی بوده چرا نرفته تو قسمت خانم ها که راحت تر باشه نه اینکه بیاد اونجا بشینه و صندلی کناریشم اشغال کنه
اخه خواهر من حتی اگه کسی هم کنار شما بشینه بازم مشکلی نیست
بر فرض اینکه تماس بدنی باشه چون مانعی هست اشکالی نداره به شرطی که قصدی در کار نباشه ها.....
بعضی ها از این ور می یفتند بعضی ها هم از اون ور
بعضی ها ایقدر سخت میگیرند که با این سختی علاوه بر اینکه خودشون رو اذیت می کننددیگران رو هم اذیت می کنند با به اصطلاح خودشون دین و تعصبشون وبرداشت خاصشون از دین و بعضیا هم اینقدر بی خیال هستند که سخت می شه حتی اسم شیعه و مسلمان روشون گذاشت
بابا باور کنید اسلام اینقدر سخت نیست اینطوری که خیلی ها عمل می کنند
پیامبر هم اینقدر خشک نبود شوخی می کرد می خندید با مردم حرف می زد و.....
نقل می کنند یه روز حضرت رسول(ص) با حضرت علی(ع) باهم خرما می خوردند که حضرت رسول(ص) هر چی خرما می خورد جلوی حضرت علی (ع) می گذاشت و قتی که همه خرما ها تموم شد رو به حضرت علی(ع) کردند و فرمودند که یاعلی چقدر پر خوری کردی ببین این همه خرما ها رو خوردی!!!!!؟؟؟؟؟
حضرت(ع) می گن :من پر خوری کردم یا شما که خرما ها رو با هستش خوردید ........................
ببینید اسلام یعنی این نه.............
البته شاید فکر کنید اون قضیه خانم محجبه ربطی به این چیزی که گفتم نداشت
ولی چه کنم این ها حرفایی بودکه اومد منم نوشتم
راستی خوبه یه سری هم به نمایشگاه دیجیتال بزنید سالن 15 (اینترنت)غرفه سحر سحر..........................

شنبه 86 اردیبهشت 22

عنوان نامه ای برای میترا

همه گفتند اما فکر میکنم من یه حرفهای دیگه ای برای این قضیه داشته باشم 

اول بزار نامه رو براتون بزارم

سلام
من میترا هستم . 19 ساله و دانشجوی روانشناسی یکی از دانشگاه های تهران .
چند مطلب درمورد زنان در وبلاگ شما خوندم . با توجه به طرح برخورد نیروی انتظامی با بد حجابی در جامعه ، علی رغم اینکه اعتقاداتی دارم اما به چند دلیل ضرورتی برای این برنامه نمی بینم و حرکتی ناپسند می دونم .
اگر در کشور ما داشتن حجاب یک قانون هست ، می تونه در بعضی کشورها بی حجابی یک قانون باشه و اگر مخالفت با حجاب در تضاد با آزادی هست پس مقابله با بی حجابی  هم در کشور ما در تضاد با آزادی است .
من فکر می کنم در جامعه ای که حجاب اجباری باشه نگاه جنسیتی به زن بیشتر صورت می گیره ولی در کشورهایی که زنان بی حجاب با لباس ساده ظاهر می شن کمتر جلب توجه می کنند . خود نمایی همیشه در بی حجابی نیست .
به نظر من دخالت در پوشش افراد ورود به حریم خصوصی اون هاست که حکومت نباید در اون دخالت کنه . و به طور کلی حجاب اجباری با آزادی هر فرد انسانی منافات داره .

و این هم جواب من برای نامه .......

البته من نمی دونم اینجا بحث چیه ....... مسئاله حجابه ؟ یا که آزادیه یا اینکه برخورد نیروی انتظامیه ؟

هر چه که هست من هر سه شون رو مورد بررسی قرار می دم

اگردر مذاهب اسلامی جستجو کنی خواهی یافت که با این همه اختلاف ،حجاب یکی از احکام مورد توافق اونهاست

خوب حالا چرا حجاب؟ چرا پوشش ؟چرا سختی ؟اوصولا سختی ها برای انهایی هست که از دیگران پایین تر هستند یعنی حکم حجا ب شان برای این است که از دیگران یعنی مردها پایین تر هستند...... ایا این حرف اسلام است؟؟؟؟

و یا این مثل معروف که هر چه ارزشش بیشتر باشد دست یابی به ان سخت تراست همچو مروارید درون صدف...

چگونه می توان این حرف را ثابت کرد درحالی که این اسلام بود که مقامی خاص به زنان داد آن زمان که دختران را زنده به گور می کردند

اگر چنین باشد پس فرزندان رسول خدا همه از پا یین ترین ها هستند پس نباید انها را فرزند رسول خدا نامید یعنی محبوت ترین انسان زمین ارزش ان را نداشت که از طبقه برتر فرزندی داشته باشد

نه ...... و نه،هرگز چنین نیست مگر احترام واعتزاز رسول خدا خدیجه را نشنیده ای.....مگر نشنیده ای که خداوند به رسولش فرمود انا اعطیناک الکوثر این همین عطای الهی به رسول اکرم همان فاطمه زهرا نیست ایا همو نیست که پیامبر به او عشق می ورزید و از دیدنش جان دوباره می گرفت ایا همو نیست که پیامبر می فرمود فداها ابوها .......اگر اینان از طبقه پایین تر بودند پس چرا و چگونه می شود که با انها چنین رفتار شود

چه کسی تا به حال در مورد مردان از اسلام چنین مطلبی شنیده است که بهشت زیر پای مادران است

اری زن در اسلام ارزشی بس فراوان دارد ارزشی معنوی و دستور به حجابش از این جهت است که هرکسی از ان استفاده نکند چونان گلی که اگر هر کس به ان دستی بکشد دیگر از گل بودنش می افتد و پژمرده و سر افکنده می شود

لذت و شهوت یک حس درونی است که هر زمان بیدار شود باید راهی برای خواباندن ان پیدا کرد مانند گرسنگی و تشنگی اگر انسان باشی این حس شهوت را دار هستی و نمی توان گفت این عادی می شود و....... چرا که اگر حسی وجود دارد که حس معنایی برای عادی شدن وجود ندارد اری انسان سیر میشود اما باز هم گرسنه می شود چرا که محتاج است محتاج به غذا و....

ویل دورانت کلام زیبایی دارد......................دامن های کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است

اگر در این مسئله کاوش کنی خواهی یافت که منفعتش فقط برای مردان است چراکه در این صورت بدون پرداخت هیچ بهایی از دیگران لذت می برندو اسلام خواسته که چنین نباشد...

اسلام برای حفظ جامعه است که چنین حکم میکند

انچه که اسلام برای حفظ ان تلاش میکند و ازاساس ترین برنامه های خود دارد حفظ اجتماع است و تعداد زیادی از قوانینش رابر این اساس بیان کرده

ازادی شما در خانه است اما اجتماع یعنی قانون و قانون هم تضادی نا همگون با آزادی دارد چرا که محدود کننده ازدایست وهر زمان که قانونی نباشد اجتماعی نیست یعنی همان جنگل که حتی جنگل هم برای خود قانونی دارد

پس زنان همچون صدفانی هستند که خداوند برای اینکه از گزند نگاه ها درامان باشند انها به صدفی رهنمون کرده

و چنین به تصویر می کشد .. زمانی که اززش ها در جامعه رها شوند دیگر جامعه ای نمی ماند که اززشی بخواهد بماند

و اما عملکرد نیروی انتظامی ...

نمی توان گفت بد است اما خوب هم نیست اینان انگار آمده اند که راه چند ساله را یکباره بروند وکار هایی که قبلا باید انجام می دادند و ندادند، حال می خواهند همه انها را تلافی کنند .....


شنبه 86 اردیبهشت 22

عنوان می شه فکر کرد که...

دیشب داشتم یه فیلم از سینما 4 می دیدم خیلی لذت بردم اصولا فیلم های سینما 4 معنا گرا ست ومن هم از این نوع فیلما لذت می برم

فیلم در مورد مبازره با سنت ها و تفکرات غلط بود سنت های نابه‏جا و نابخرادانه که موجب خورد شدن و از بین رفتن بعضی آدما می شه

فیلم در مورد یه مادر و دختر تنها بود که باهم زندگی می کردن که دختره به خاطر اینکه مامانش تنها نشه ازدواج نمی کرد وراضی هم نمی شد که مامانش ازدواج کن و ازدواج دوباره مامانش رو کاری زشت و غیر عاقلانه می دونست

یه تعدادی از اساتید دانشگاه وقتی این جوری دیدن تصمیم گرفتن یه ترفندی به کار ببرن تا دختره از مادر دل سرد بشه و بره دنبال زندگیش لذا بین مردم شایعه کردن که فلان استاد خانم ......((مادر همون دختره )) رو می خواد و رفته خواستگاری

سر همین قضیه دختر چند روزی بامادرش صحبت نمیکردولی درآخرترفند این اساتید گرفت ودختره ازدواج کرد اما مادر ازدواج نکرد و همه اون رضایت هاش برای ازدواج به خاطر دخترش بودکه بره سر خونه زندگیش یعنی یه جورایی سر دخترش شیره مالید دختر رفت پی خونه زندگیش اما مادر موندبا خاطراتش و یه خونه آپارتمانیش و آخرشم ازدواج نکرد

وقتی من فیلم رو می دیدم از غنای ادب و احترام لذت می بردم واقعا خیلی زیبا و جالب بود احترام گذاشتن هاشون لباس پوشیدن هاشون و کلا اداب و رسوم خاصشون

می گن شرق مهد سنت و سنت گرایی هست اما نباید سنت رو به معنای اخلاق ترجمه کرد اگه اخلاقی وجود نداشته باشه دیگه مدرن و مدرنیته و... اینها همه هیچ معنایی نداره چون بدون اخلاق امنیتی وجود نداره

خوب البته فکر کنم این جور فیلم ها از نظر این فمنیست های که دنبال تساوی حقوق هستند نه عدالت از این جور فیلم ها خوشون نیاد و کلا با شرقی بودن و سنتی بودن مخالف باشند البته همه می دونید که عدالت خیلی فرق می کنه با تساوی همه جا عدالت به معنای تساوی نیست .....

حالا اگه دوست داشتید به این کلبه خرابه هم سری بزنید


چهارشنبه 86 اردیبهشت 5

عنوان امان از دست دنیا .........

یه چند باری بود می خواستم وبلاگم رو به روز کنم اما نمی شد

اخه زندگی ادم رو بعضی وقتا خیلی اسیر خودش میکنه

بابا این دنیا ول نمی کنه ما رو ،هی به ما میگن بابا دنیا وفا نداره اما کو گوش شنوا می بینیم که خوشگله ماهم سفت گرفتیم ولش نمی کنیم

بگذریم حالا که صحبت از دنیا شد بزار از دنیا بگم ......................................

بعضی وقتا وقتی داری تو خیابون راه می ری قدم می زنی یا عجله داری ،یه چیزایی می بینی که تو رو به فکر فرو می بره کناره های خیابون ادم های جورواجور هر گذرگاه پاتوق یکیه یکی معتاد ،یکی بیچاره ،یکی و....یکی های زیادی می تونی پیدا کنی که هر کدوم به یه روش می خوان عجز خودشونو نشون بدن

دست می کنی تو جیب یه چندر قاز در می یاری یه کسی بهت میگه ول کن بابا مگه این که بد بخته تو مسئولی مثل ((.....)) درای جون می کنی تا خودتو به یه جای برسونی حالا می خوای به همین راحتی پولت رو بریزی توی جوب و از این جور فکر را

اما وقتی به خودت می یای یاد اون جایی می فتی که تو هم تو اون برهوت اونجا که هر کسی به فکر خودشه اون روزی که یوم یفر المرء من اخیه و صاحبته و اخیه((سوره عبس )) همه از یکدیگر فرار می کنند پدر،مادر

خوب اونجا کی پیدا میشه دستت رو بگیره ،که یه دفعه یاد این بیت می فتی

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز