اینم به خاطر تو دوست عزیزم پویا جان
نوشتن در مورد گذشته اونم از مدرسه کار خیلی مشکلیه، یک دورهای که همش خاطره است حالا چه خوب چه بد از شیطنتها گرفته تا کتک خوردنها تا جایزه گرفتنها وتا تقلب کردنها ،البته یه چیز بگم فکر نکنید که شاگردای زرنگ اهل تقلب نیستند چرا هستند حالا یا تقلب می رسونن یا میگیرند و...
یادم میِآید من قبل از اینکه بخوام برم مدرسه یعنی 7 سالم بشه خیلی دوست داشتم برم مدرسه، به همین علت و هم اینکه بابام از دستم راحت بشه منو برد مدرسه و با مدیر و معلم هماهنگ کرد که من برم سر کلاس بشینم «زهی خیال باطل»اما مگه من مینشستم یادم مییاد که اونقدر فضولی کردم که اخرش منو انداختن بیرون اونم بایه دست شکسته آخرین کاری که تو کلاس کردم این بود که روی میزا راه میرفتم که یه دفعه خوردم زمین ودستم شکست ...که از او به بعد با دست شکسته میرفتم و دم در مدرسته مینشستم و به بچهها نگاه میکردم ...
دوران ابتدایی دوران جالب وجذابی بود همه بچه، تو سرو کله هم می زدیم و...رقابت های بچهگانه و....
بزرگ شدیم و رسیدیم به راهنمایی، اول راهنمایی خیلی برام جالب نبود آخه محیط عوض شده بود و...سال اول یه معلم داشتیم که خیلی گیر بود و از این قمیهای اصیل بود و اخر همه حرفاش یه«تون» اضافه میکرد واسه همین هم بچه ها اسمشو گذاشته بودن«تون تون» این معلم عزیز هی به ما مشق میداد یعنی رونویسی درس های فارسی...یه بار که حال حوصله نوشتن مشق رو نداشتم به این فکر افتادم که چطوری از شر این مشق نوشتن خلاص بشم برگشتم به نوشتههای قبلیم یه نگاهی کردم دیدم امضای معلم یه مقدار کوچیکه که خودکار رو گرفتم روش و رقصوندم انقدر خط خطی کردم که امضا دیگه معلوم نبود ...خوب یه ریسک بود میارزید اخه از دو سه ساعت نوشتن راحت میشدم ...خلاصه من خودم یادمه چندین بار این کار رو کردم و معلم نفهمید و گذشت تا اینکه یه بار فهمیدم این بقل دستیم، رفیقم خیلی داره خودخوری میکنه که مشقم رو ننوشتم الان بهم کتک میزنه واز این حرفا منم نمی خواستم رازمو بر ملا کنم اما دیدم خیلی نگرانه، بهش گفتم اگه کارت رو درست کنم قول می دی به کسی نگی، قول میدی اگه گیر افتادی نگی من اینکار و کردم ،چون چاره ای نداشت قول داد و قبول کرد خلاصه اینکه من دفترم رو بهش نشون دادم و بهش گفتم چیکار میکنم اونم کف کرده بود سریع یه خودکار برداشت و روی امضای معلم کشید ....البته چون وقت زیادنبود و هُل هُلَکی شد، این شد که راز ما برملا شد و ما لو رفتیم ...معلم از دفتر من گذشت به دفتر اون رسید اما چون یه مقدار هل کرده بود و به این کار اطمینان نداشت قضیه سه شد و معلم شصتش خبر دار شد و سین جینش کرد اونم نامردی نکرد و سریع ما رو لو داد خلاصه وقتی معلم دفتر منو دید خیلی شاکی شد ما رو از کلاس انداخت بیرون و بعدشم ناظم و بعدشم شیلنگ و....البته بگم ها وقتی ما رو انداخت بیرون و ناظم اومد ما رو دید گفت اقای....شما دیگه چرا شماکه سابقه خوبی داری برو اشکالی نداره دفعه اولت بود دیگه از این کارها نکن ...وقضیه با یه چشم الکی تموم شد و رفت ....
اون زمانی که ما راهنمایی بودیم معلمها برای اینکه خودشون رو راحت کنند بعضی برگههای امتحانی رو میدادن به بچهها،ما هم از بخت خوبمون یکی از اون بچهها بودیم، واهل معامله و این بودکه برو بچ هدایا شون رو برای یه نمره خوب واسه ما میآوردن ماهم خداییش نامری نمیکردیم حسابی بهشون حال می دادیم ..البته تابلو نمیکردیم فقط با افرادخاص معامله میکردیم ...
شنبه 86 شهریور 31
پنج شنبه 86 شهریور 29
چمباتمه از نوعی خاص!؟
باید درِ این صدا و سیمای ایران رو گل گرفت ...
همیشه خودم و دیگران رو توجیه میکردم که بابا هرکسی یک نگاهی به مسئله داره ، هر کسی یک جور به مسئله نگاه میکنه واسه همینه که راه حل ها مختلف میشه، که بعضی به مقصد میرسه بعضی هم نمیرسه ...خوب اگه بشینیم و دلایل دو طرف رو گوش کنیم میبینیم دلایلشون قابل توجیه و درسته، اما ...باید همیشه دنبال بهتر بود واسه همینه که خدا خیلی تاکید به مشورت میکنه ،که حتی پیامبرش رو هم امر به مشورت با مسلمانان میکنه با اینکه خودش عالم مطلقه و راه حل را میتونه مستقیما به پیامبرش بگه ...«جریان جنگ احزاب»
یه دقت بکنید ببینید برنامه های صدا وسیما در ماه رمضان چیه ؟.یعنی فیلم هاشون چیه ؟من براتون می گم
1.شبکه یک: اغماء... داستان زندگی یه دکتر پول دارِ نظر کرده، کلا فیلم دور و بَر پولدار ها می چرخه،
2.شبکه دو: میوه ممنوعه... داستان یه پدر پولدار مذهبی سنتی و مغرور...که بچه هاش دارن به حدس خودش خرابش می کنند واز اون طرف داستان یه خانواده پولدار ورشکسته
3.شبکه سه:یک وجب خاک:داستان یک خانواده ساده با یک پدر مهربون و مردم دوست که کار مردم رو راه می اندازه، البته اولش وضعشون بد نیست ولی داره به پولداری می کشه قضیه ....یعنی دارن تو جمع پولدارها وارد می شن...
4.شبکه چهارکه نداره و اصولا فیلم هاش به طور کلی خیلی بهتره از شبکه های دیگه یعنی قابل تامله ارزش دیدن داره ...البته نه همش
5.شبکه پنجم:شکرانه که بازهم داستان فیلم مربوط به زندگی یک آدم پولداره ...
نمیدونم این نوع فیلم ها رو به کی نشون میدن در حالی که شاید 85 درصد کشور ما پولدار یا مایه دار نیستند ،واقعا نمیدونم هدفشون چیه ؟یا اصلا هدف دارند؟!بعید میدونم که داشته باشند اینم مثل خیلی از کارهاشون هردم بیلیه یعنی روش فکری نشده ....
واقعا چه خوبه ما یاد بگیرم از کشور های پیشرفته آقا درسته دشمنن فلانن بی سارن و...اما ایرادی نداره ما ازشون یاد بگیریم، در زمان حضرت رسول یه قیچی آوردند که فلان جا از اینا میسازند، بریم بخریم، حضرت فرمودند بخریم ! برید یاد بگیرید بسازیدمیسازیم،برید یاد بگیرید بسازید ...آقا، اینقدر دیگه نباید آدم کوتاه فکر باشه هرچی که باشند علم و تکنولوژی اونها از مابیشتره، باید یاد بگیریم ...
از بحث خارج نشیم اره داشتم میگفتم ببینید اونا چه فیلم های میسازند حتی برای کوچکترین سکانس ها شون هم برنامه تبلیغاتی دارند اما ما چی؟ حتی رو اثرات یک فیلم که از تلویزیون پخش می خواد بشه توجه نداریم ...
یعنی واقعا تو کشوری که 85 درصد پولدار نیستند قصه زندگی غیر از پول دارا پیدا نمی شه ...یعنی ما انقدر....هستیم .
تازه اگه هم یکی دوتا فیلم عادی میسازند شخصیت های اول داستان رو انقدر مزخرف میسازند یا به عبارت دیگه شخصیت پردازیشون برای انسان های عادی انقدر بده که آدم حالش به هم میخوره از این آدما «جای دوری نریدها اکثر نقش های که همین اقای مستوفی بازی میکنه از همین نوع هست»
اینطوری نشون میدن که هر کی پولداره آدمه هر کی هم که پول نداره اصلا ادم نیست ...
اقعا این اقای ضرغامی نمی خواد توضیح بده؟!!
تازه اصلا فکرش به این چیزا می رسه!!
اگه می رسه چرا تا این حد بی اهمیتی نشون می ده .
البته اینم بخونید بد نیست .....نامه نوری زاد به ضرغامی البته بدون سانسور...
اینم یه نوع دیگه از اعتراض...سانسورگر غیر حرفهای؛ صداوسیما خوب اینم یه حرفیه
همیشه خودم و دیگران رو توجیه میکردم که بابا هرکسی یک نگاهی به مسئله داره ، هر کسی یک جور به مسئله نگاه میکنه واسه همینه که راه حل ها مختلف میشه، که بعضی به مقصد میرسه بعضی هم نمیرسه ...خوب اگه بشینیم و دلایل دو طرف رو گوش کنیم میبینیم دلایلشون قابل توجیه و درسته، اما ...باید همیشه دنبال بهتر بود واسه همینه که خدا خیلی تاکید به مشورت میکنه ،که حتی پیامبرش رو هم امر به مشورت با مسلمانان میکنه با اینکه خودش عالم مطلقه و راه حل را میتونه مستقیما به پیامبرش بگه ...«جریان جنگ احزاب»
یه دقت بکنید ببینید برنامه های صدا وسیما در ماه رمضان چیه ؟.یعنی فیلم هاشون چیه ؟من براتون می گم
1.شبکه یک: اغماء... داستان زندگی یه دکتر پول دارِ نظر کرده، کلا فیلم دور و بَر پولدار ها می چرخه،
2.شبکه دو: میوه ممنوعه... داستان یه پدر پولدار مذهبی سنتی و مغرور...که بچه هاش دارن به حدس خودش خرابش می کنند واز اون طرف داستان یه خانواده پولدار ورشکسته
3.شبکه سه:یک وجب خاک:داستان یک خانواده ساده با یک پدر مهربون و مردم دوست که کار مردم رو راه می اندازه، البته اولش وضعشون بد نیست ولی داره به پولداری می کشه قضیه ....یعنی دارن تو جمع پولدارها وارد می شن...
4.شبکه چهارکه نداره و اصولا فیلم هاش به طور کلی خیلی بهتره از شبکه های دیگه یعنی قابل تامله ارزش دیدن داره ...البته نه همش
5.شبکه پنجم:شکرانه که بازهم داستان فیلم مربوط به زندگی یک آدم پولداره ...
نمیدونم این نوع فیلم ها رو به کی نشون میدن در حالی که شاید 85 درصد کشور ما پولدار یا مایه دار نیستند ،واقعا نمیدونم هدفشون چیه ؟یا اصلا هدف دارند؟!بعید میدونم که داشته باشند اینم مثل خیلی از کارهاشون هردم بیلیه یعنی روش فکری نشده ....
واقعا چه خوبه ما یاد بگیرم از کشور های پیشرفته آقا درسته دشمنن فلانن بی سارن و...اما ایرادی نداره ما ازشون یاد بگیریم، در زمان حضرت رسول یه قیچی آوردند که فلان جا از اینا میسازند، بریم بخریم، حضرت فرمودند بخریم ! برید یاد بگیرید بسازیدمیسازیم،برید یاد بگیرید بسازید ...آقا، اینقدر دیگه نباید آدم کوتاه فکر باشه هرچی که باشند علم و تکنولوژی اونها از مابیشتره، باید یاد بگیریم ...
از بحث خارج نشیم اره داشتم میگفتم ببینید اونا چه فیلم های میسازند حتی برای کوچکترین سکانس ها شون هم برنامه تبلیغاتی دارند اما ما چی؟ حتی رو اثرات یک فیلم که از تلویزیون پخش می خواد بشه توجه نداریم ...
یعنی واقعا تو کشوری که 85 درصد پولدار نیستند قصه زندگی غیر از پول دارا پیدا نمی شه ...یعنی ما انقدر....هستیم .
تازه اگه هم یکی دوتا فیلم عادی میسازند شخصیت های اول داستان رو انقدر مزخرف میسازند یا به عبارت دیگه شخصیت پردازیشون برای انسان های عادی انقدر بده که آدم حالش به هم میخوره از این آدما «جای دوری نریدها اکثر نقش های که همین اقای مستوفی بازی میکنه از همین نوع هست»
اینطوری نشون میدن که هر کی پولداره آدمه هر کی هم که پول نداره اصلا ادم نیست ...
اقعا این اقای ضرغامی نمی خواد توضیح بده؟!!
تازه اصلا فکرش به این چیزا می رسه!!
اگه می رسه چرا تا این حد بی اهمیتی نشون می ده .
البته اینم بخونید بد نیست .....نامه نوری زاد به ضرغامی البته بدون سانسور...
اینم یه نوع دیگه از اعتراض...سانسورگر غیر حرفهای؛ صداوسیما خوب اینم یه حرفیه
دوشنبه 86 شهریور 26
عدالت یا تساوی...کدام یک ؟
ما ادمها همیشه شعار میدهیم و یاد گرفتیم که همیشه شعار ...
نمیدونم دنبال چی هستیم. عدالت تساوی و یا هر اونچه که به نفع و فایده ما باشد.
یعنی تو زندگی قانونمون شده منفعت طلبی و به همین علت از الفاظی با معنای چند گانه استفاده میکنیم.
عدالت، تساوی الفاظی بیمعنا برای ما شده و تنها معنای آن همان منفعت طلبی ماست و اصلا نمیدانیم کدام بهتر است و هر کدام را باید در کجا استفاده کرد...
میخواهم بگویم عدالت با تساوی متفاوت است، اما برخی از ما تفاوتی بین آنها احساس نمیکنیم و گاه و بیگاه آنها را به جای یکدیگر استفاده می کنیم ...بسته به منفعتمان دارد.
عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز جای خود، یعنی هر چیز به اندازه خود پس در عدالت مقایسهای نیست و مقایسه معنایی ندارد. این کاملا با تساوی متفاوت است چون در تساوی حرفِ اصلی را مقایسه میزند وبه طور کلی تساوی زمانی معنا پیدا میکند که که مقایسهای و طرف دیگری وجود داشته باشد .شاید به مثالی روشنتر شود مطلب،تصور کنید دو لیوان موجود است یک لیوان کوچک و یک لیوان بزرگ حال ما میخواهیم این دولیوان را آب کنیم تساوی در اینجا یعنی در هر دو لیوان یک اندازه آب بریزیم به عبارت دیگر یک لیوان را پر از اب کنیم«لیوان کوچک» و لیوان دیگر را تا نصفه آب کنیم «لیوان بزرگ که دو برار لیوان کوچک است »،اما عدالت می گوید یا هر دو لیوان را پر کنیم یا نصفه یعنی در هر لیوان به اندازه خودش آب بریزیم .
واما خدا ،خدا چگونه عمل میکند؟ قانون خداوند عدالت است یا تساوی؟
در دوره قرآن به سوره نساء رسیدم همان سوره ای که حرف و حدیثش زیاد است همان سوره ای که در آن خدا متهم است.
اری، متهم به اینکه چرا مردها را بر زنان برتر دانسته؟ چرا تساوی را رعایت نکرده است ؟و...؟
از آنجا که خداوند عادل مطلق و به تساوی که یک امر نسبی است مجالی نمی دهد لذا بر پایه عدل خود این برتری را قرار داده و حتی در بیان این عدالت هم بر آمده است .
خداوند بر اساس قانون خود و قانونی که خود برای بندگانش تعبیه کرده این قانون را قرار داده نه بر اساس قانونی که انسان ها درست کرده اند ...
اری، خداوند می فرماید ازآنجا که من مردها را خصوصیات خاص دادم خصوصیاتی دنیوی تا زندگی را بچرخانند، تا کار کنند و برای خانواده کسب معاش کنند، خصوصیاتی که که برای جنس مردان قرار دادم پس شایسته است که بر این برتری عدالت هم باشد یعنی برتری نسبی ودنیایی برای مردها وجود داشته باشد واین را قرار دادم تا کار دنیا بچرخد تا دنیا در نظم خود باش که اگر این نبود معلوم نبود چه می شود ...
البته بگویم این برتری فقط مادی است مادی یعنی در دنیا وجود دارد چون فضلیتی که خداوند به بانوان میدهد و اهمیتی که با آنان میدهد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست ...فضلیتی که زمان زایمان به زنان می دهد جمله معروف بهشت زیر پای مادران است و...که هیچ کدام در مورد مردان وارد نشده است
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا آیه 34سور نساء
مردان عهده دار امور زندگى زنانند . این از آن روست که خداوند برخى از مردم را بر برخى دیگر به خردمندى و توانمندىِ بیشتر برترى داده ، و نیز از آن روست که مردان از اموال خود هزینه زندگى زنان را مى پردازند . پس زنان شایسته در برابر خواسته هاى بحقِّ شوهرانشان فرمانبردارند و به پاس این که خداوند حقوقشان را حفظ کرده است ، در غیاب شوهرانشان نگهبان حقوق آنانند . و زنانى را که از سرکشى آنان بیم دارید پند دهید ، اگر نتیجه نداشت ، در خوابگاه ها از آنان کناره گیرى کنید و اگر اثربخش نبود آنان را بزنید . پس اگر در مورد حقوقى که برعهده آنان دارید از شما اطاعت کردند ، راهى براى آزارشان مُجویید که خدا بلند مرتبه و بزرگ است
نمیدونم دنبال چی هستیم. عدالت تساوی و یا هر اونچه که به نفع و فایده ما باشد.
یعنی تو زندگی قانونمون شده منفعت طلبی و به همین علت از الفاظی با معنای چند گانه استفاده میکنیم.
عدالت، تساوی الفاظی بیمعنا برای ما شده و تنها معنای آن همان منفعت طلبی ماست و اصلا نمیدانیم کدام بهتر است و هر کدام را باید در کجا استفاده کرد...
میخواهم بگویم عدالت با تساوی متفاوت است، اما برخی از ما تفاوتی بین آنها احساس نمیکنیم و گاه و بیگاه آنها را به جای یکدیگر استفاده می کنیم ...بسته به منفعتمان دارد.
عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز جای خود، یعنی هر چیز به اندازه خود پس در عدالت مقایسهای نیست و مقایسه معنایی ندارد. این کاملا با تساوی متفاوت است چون در تساوی حرفِ اصلی را مقایسه میزند وبه طور کلی تساوی زمانی معنا پیدا میکند که که مقایسهای و طرف دیگری وجود داشته باشد .شاید به مثالی روشنتر شود مطلب،تصور کنید دو لیوان موجود است یک لیوان کوچک و یک لیوان بزرگ حال ما میخواهیم این دولیوان را آب کنیم تساوی در اینجا یعنی در هر دو لیوان یک اندازه آب بریزیم به عبارت دیگر یک لیوان را پر از اب کنیم«لیوان کوچک» و لیوان دیگر را تا نصفه آب کنیم «لیوان بزرگ که دو برار لیوان کوچک است »،اما عدالت می گوید یا هر دو لیوان را پر کنیم یا نصفه یعنی در هر لیوان به اندازه خودش آب بریزیم .
واما خدا ،خدا چگونه عمل میکند؟ قانون خداوند عدالت است یا تساوی؟
در دوره قرآن به سوره نساء رسیدم همان سوره ای که حرف و حدیثش زیاد است همان سوره ای که در آن خدا متهم است.
اری، متهم به اینکه چرا مردها را بر زنان برتر دانسته؟ چرا تساوی را رعایت نکرده است ؟و...؟
از آنجا که خداوند عادل مطلق و به تساوی که یک امر نسبی است مجالی نمی دهد لذا بر پایه عدل خود این برتری را قرار داده و حتی در بیان این عدالت هم بر آمده است .
خداوند بر اساس قانون خود و قانونی که خود برای بندگانش تعبیه کرده این قانون را قرار داده نه بر اساس قانونی که انسان ها درست کرده اند ...
اری، خداوند می فرماید ازآنجا که من مردها را خصوصیات خاص دادم خصوصیاتی دنیوی تا زندگی را بچرخانند، تا کار کنند و برای خانواده کسب معاش کنند، خصوصیاتی که که برای جنس مردان قرار دادم پس شایسته است که بر این برتری عدالت هم باشد یعنی برتری نسبی ودنیایی برای مردها وجود داشته باشد واین را قرار دادم تا کار دنیا بچرخد تا دنیا در نظم خود باش که اگر این نبود معلوم نبود چه می شود ...
البته بگویم این برتری فقط مادی است مادی یعنی در دنیا وجود دارد چون فضلیتی که خداوند به بانوان میدهد و اهمیتی که با آنان میدهد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست ...فضلیتی که زمان زایمان به زنان می دهد جمله معروف بهشت زیر پای مادران است و...که هیچ کدام در مورد مردان وارد نشده است
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا آیه 34سور نساء
مردان عهده دار امور زندگى زنانند . این از آن روست که خداوند برخى از مردم را بر برخى دیگر به خردمندى و توانمندىِ بیشتر برترى داده ، و نیز از آن روست که مردان از اموال خود هزینه زندگى زنان را مى پردازند . پس زنان شایسته در برابر خواسته هاى بحقِّ شوهرانشان فرمانبردارند و به پاس این که خداوند حقوقشان را حفظ کرده است ، در غیاب شوهرانشان نگهبان حقوق آنانند . و زنانى را که از سرکشى آنان بیم دارید پند دهید ، اگر نتیجه نداشت ، در خوابگاه ها از آنان کناره گیرى کنید و اگر اثربخش نبود آنان را بزنید . پس اگر در مورد حقوقى که برعهده آنان دارید از شما اطاعت کردند ، راهى براى آزارشان مُجویید که خدا بلند مرتبه و بزرگ است
جمعه 86 شهریور 23
انسان های فرصت طلب!
چرا ما آدم ها باید وقتی که حس میکنیم یه خبرهایی هست، به یاد خدا میفتیم...
هنوز ماه رمضان نشده داری از یک کوچهی باریک عبور میکنی که صدایی توجهت روبه خودش جلب میکنه:
-اره من بهش گفتم ماه رمضونه از این کارها نمیکنم، دیگه تو ماه رمضون باید رعایت کرد،بعضی کار ها رو نباید انجام داد و...
خدا خیلی ظریف عمل میکنه و برای اینکه به بنده هاش تلنگر بزنه و اونها رو از خواب غفلت بیدار کنه خیلی کار ها میکنه اما ما آدمها قدر نشناسیم قدر این همه فرصتی که خدا به ما داده و میده رو نمیدونیم بذار ساده بگم ما فرصت طلبیم و هر موقع به خدا احتیاج داریم بهش فکر میکنیم و به طرفش میریم
یکی نیست بگه: آخه آدم خوب تو که تو ماه رمضان میتونی بعضی کار ها رو ترک کنی به خاطر اینکه خدا و حضور خدا رو حس میکنی چرا خوب همیشه اینکار رو نمیکنی((باور کن عالم محضر خداست )) .آقای رند با توام ! تو که دم ازدشمنی تزویر و ریا می زنی آیاهنوز وقت خود سازی تو نرسیده..؟!
بعضی وقتا این تلوزیون هم واقعا کولاک میکنه ،نشسته بودم پای تلوزیون این کانال اون کانال تا این حاج آقای دوست داشتنی اومد«البته اسمش یادم رفته » حرفای جالب و عاشقونهای میزنه، مضمون حرفاش این بود:
دیدید این نافه آهو که مشکهای های خوشبو رو از اون در مییارن ...این مشکها همون خونِ چرک و کثیف بوده که بعد از اینکه داخل این نافه قرار گرفته و چون دیگه بیرون نیامده شده مشک خوشبو.
ماه رمضان برای ما آدما هم مثل این نافهی آهو است که اگه هرکسی با هر اُنس پلیدی بره توش و دیگه بیرون نیاد اون موقع میشه همون مشک، که البته دیگه بوش خدایی هست وهمه آدم ها از بودنش لذت می برن...
هنوز ماه رمضان نشده داری از یک کوچهی باریک عبور میکنی که صدایی توجهت روبه خودش جلب میکنه:
-اره من بهش گفتم ماه رمضونه از این کارها نمیکنم، دیگه تو ماه رمضون باید رعایت کرد،بعضی کار ها رو نباید انجام داد و...
خدا خیلی ظریف عمل میکنه و برای اینکه به بنده هاش تلنگر بزنه و اونها رو از خواب غفلت بیدار کنه خیلی کار ها میکنه اما ما آدمها قدر نشناسیم قدر این همه فرصتی که خدا به ما داده و میده رو نمیدونیم بذار ساده بگم ما فرصت طلبیم و هر موقع به خدا احتیاج داریم بهش فکر میکنیم و به طرفش میریم
یکی نیست بگه: آخه آدم خوب تو که تو ماه رمضان میتونی بعضی کار ها رو ترک کنی به خاطر اینکه خدا و حضور خدا رو حس میکنی چرا خوب همیشه اینکار رو نمیکنی((باور کن عالم محضر خداست )) .آقای رند با توام ! تو که دم ازدشمنی تزویر و ریا می زنی آیاهنوز وقت خود سازی تو نرسیده..؟!
بعضی وقتا این تلوزیون هم واقعا کولاک میکنه ،نشسته بودم پای تلوزیون این کانال اون کانال تا این حاج آقای دوست داشتنی اومد«البته اسمش یادم رفته » حرفای جالب و عاشقونهای میزنه، مضمون حرفاش این بود:
دیدید این نافه آهو که مشکهای های خوشبو رو از اون در مییارن ...این مشکها همون خونِ چرک و کثیف بوده که بعد از اینکه داخل این نافه قرار گرفته و چون دیگه بیرون نیامده شده مشک خوشبو.
ماه رمضان برای ما آدما هم مثل این نافهی آهو است که اگه هرکسی با هر اُنس پلیدی بره توش و دیگه بیرون نیاد اون موقع میشه همون مشک، که البته دیگه بوش خدایی هست وهمه آدم ها از بودنش لذت می برن...
دوشنبه 86 شهریور 19
تومار نکات ازدواج
بیشتر اون هایی که تو زمینه ازدواج کار کردند به یه نکته جالبی اشاره میکنند.
به عبارت دیگه بیان میکنند حتما قبل از ازدواج باید یک توماری برای خودتون تهیه کنید خیلی به دردتون می خوره، این طوری بگم خیلی در تصمیم گیری میتونه کمکتون کنه یعنی راحت با نگاه کردن به این تومار به علائق تون که شاید اون موقع، یعنی موقع خواستگاری مختون رو از کار انداخته باشه رجوع کنید و با عقلتون تصمیم بگیرید نه با دل و قلب ...
من خودم یه مدت زیادی بود که دنبال تهیه یه لیستی بودم و از آدم هایی که ازدواج کردن هم کمک خواستم که در کل این موارد مهمترینشون بود
۱.خوشگلی
...که البته این خودش یه امر نسبیه یعنی برای هر کسی فرق میکنه بهتره بگم تو دل برو باشه ...این طوری بهتره یعنی شما بدتون نیاد از قیافه طرف، چون اگه قراره خوشگل بگیرید باید خودتونم خوشگل باشید.خُوب، آدم باید به موقعیت خودش هم نگاه کنه بعد به فکر خوشگلی باشه ....این واقعا ظلم که شماخوشگل نباشی ولی یکی رو انتخاب کنی که خوشگل باشه این علاوه بر اینکه خوب نیست بلکه شاید بعدا براتون خیلی بد تموم بشه پس نتیجه اینکه اگه میخواید خوشگل انتخاب کنید حتما به موقعیت و برو قیافه خودتون نگاه کنید واین رو حتما در نظر داشته باشید.این در صورتیه که شما میخواید انتخاب کنید ولی اگه یییهو یه آدم خوشگل ازتون خوشش اومد از این فیلم هندیا دیگه فقط میتونم بگم خوش به حالتون
2.اخلاق و فرهنگ و آداب و رسوم
این رو در نظر داشته باشید که همیشه اخلاق ها وفرهنگ ها بد نیست شاید اخلاق هر دو طرف خوب باشه ولی اون دوتا آدم با اخلاق با همدیگه نسازند، یعنی این خلق های خوب باهم مچ نباشند. پس اخلاق و فرهنگ مهمه به شرط اینکه با اخلاق شما مچ و هماهنگ باشه
به عبارت دیگه بیان میکنند حتما قبل از ازدواج باید یک توماری برای خودتون تهیه کنید خیلی به دردتون می خوره، این طوری بگم خیلی در تصمیم گیری میتونه کمکتون کنه یعنی راحت با نگاه کردن به این تومار به علائق تون که شاید اون موقع، یعنی موقع خواستگاری مختون رو از کار انداخته باشه رجوع کنید و با عقلتون تصمیم بگیرید نه با دل و قلب ...
من خودم یه مدت زیادی بود که دنبال تهیه یه لیستی بودم و از آدم هایی که ازدواج کردن هم کمک خواستم که در کل این موارد مهمترینشون بود
۱.خوشگلی
...که البته این خودش یه امر نسبیه یعنی برای هر کسی فرق میکنه بهتره بگم تو دل برو باشه ...این طوری بهتره یعنی شما بدتون نیاد از قیافه طرف، چون اگه قراره خوشگل بگیرید باید خودتونم خوشگل باشید.خُوب، آدم باید به موقعیت خودش هم نگاه کنه بعد به فکر خوشگلی باشه ....این واقعا ظلم که شماخوشگل نباشی ولی یکی رو انتخاب کنی که خوشگل باشه این علاوه بر اینکه خوب نیست بلکه شاید بعدا براتون خیلی بد تموم بشه پس نتیجه اینکه اگه میخواید خوشگل انتخاب کنید حتما به موقعیت و برو قیافه خودتون نگاه کنید واین رو حتما در نظر داشته باشید.این در صورتیه که شما میخواید انتخاب کنید ولی اگه یییهو یه آدم خوشگل ازتون خوشش اومد از این فیلم هندیا دیگه فقط میتونم بگم خوش به حالتون
2.اخلاق و فرهنگ و آداب و رسوم
این رو در نظر داشته باشید که همیشه اخلاق ها وفرهنگ ها بد نیست شاید اخلاق هر دو طرف خوب باشه ولی اون دوتا آدم با اخلاق با همدیگه نسازند، یعنی این خلق های خوب باهم مچ نباشند. پس اخلاق و فرهنگ مهمه به شرط اینکه با اخلاق شما مچ و هماهنگ باشه
دوشنبه 86 شهریور 12
جا، جای پای دیگران
زندگی یعنی تجربه و اونایی در این کشاکش سخت برندهاند که از تجربیات دیگران استفاده کنند.
تصور کنید اگه بشر با تجربه آشنا نبود ما انسانها هنوز غار نشین بودیم و این تجربیات زمانه بوده که تاکنون ما رو به اینجا رسونده .
شنیدید که میگن زکات علم نشرش هست«البته این مضمون یه حدیث معروفه»چقدر سخن به جا و متینی هست،که به عبارت دیگه، این می شه که زکات تجربه نشر تجربه است و این یعنی همون پیشرفت یعنی راهی که شما رفتی رو دیگران نرن از میانبُر استفاده کنند یعنی آقا اگه می خوای مثلا اینترنت اکسپلورر رو بیاری همون کلید میانبر روی صفحه کیبورد رو بزنی خودش مییاد .
بنا به دعوت دوست عزیزم آقای حسن اجرایی بر آن شدم که چند تا از نکتههای وبلاگ نویسی رو که اکثرا خودم تجربه کردم به وبلاگ نویسان منتقل کنم که بقیه، راهی که ما رفتیم .نرن.البته چون دیدم اکثر دوستان به بیان محتوایی وبلاگ نویسی پرداختند دیگر من تکرار مکرارت نکردم لذا به بیان نکتههای فنی وبلاگ نویسی پرداختم ،همان نکاتی که اگه یک مقدار بهش اهمیت داده بشه وبلاگ شما یه حال دیگهای پیدا میکنه .
1.خصوصیتهای یک قالب وبلاگی...فقط وبلاگی
کشور ما هنوز اینترنتها زغالیه و این عجین شده با بیحوصلهگی مخاطب لذا مهم برای یک وبلاگ این است که کم حجم باشد و ساده تا زود لود شود و البته یه خوشگلی هم داشته باشد، رنگها، عکسها و موسیقی استفاده شده در وبلاگ باید هم خوانی با عنوان وبلاگ داشته باشه تا تاثیر بیشتر روی خواننده بگذارد و بطورکلی باید قالب زیبا سبک و ساده باشد و چه بسیار شده که من با دیدن قالب یک وبلاگ اولین عکس العملم زدن دکمه ضربدر بالای صفحه بوده.
2.جستجو گر فایر فاکس و وبلاگ
دیگر دوران جستجو گر اینترنت اکسپلورر گذشت الان خیلی از کاربران حرفهای نت از جستجوگر فایر فاکس که سرعت بیشتری در لود کردن دارد و امکانات زیادتری دارداستفاده میکنند، لذا یکی از مهمترین نکات این است که حتما این قالب شما با فایر فاکس هم خوانی داشته باشد یعنی فایر فاکس قالب شما رو بشناسد و سالم لودش کنه نه به هم ریخته ...اینم یه مقاله توپ در مورد فایر فاکس
3.عکسهای به ظاهر کوچک اما بزرگ
خیلی وقتا بعض از دوستان از عکسهایی با سایز بالا استفاده میکنند و بعد در ادیتور وبلاگ کو چیکش میکنند غافل از اینکه یک عکس سنگینی رو با سایز کوچیک گذاشتن تو وبلاگ و این یعنی دیر لود شدن عکس و سر رفتن حوصله مخاطب، حتما عکسها اول باید تو فتوشاپ کوچیک شودبعد برایsave کردن عکس گزینه save as for web انتخاب شود اینطوری حجم عکس پایین می آید با حفظ کیفیت ظاهری عکس
4.آپلود عکس و..
اگه میخواهید از آپلود کردن عکس در نت استفاده کنید از سایتهایی با سرعت بالا استفاده کنید که پهنای باند بالایی داشته باشند که یک دفعه وبلاگتون لخت لود نشه«منظورم بدون عکسای وبلاگه» اینم چند تا پیشنهاد پرشین گیگ«که البته دعوت نامه می خواد برای ثبت نام» پارسه گیگ «یک گیگ فضا برای آپلود» بقیشو اینجا ببینید و اینم یه خارجیشه میگم سرعت خوبی داره برید اگه تونستید استفاده کنید بد نیست ....
5.برای وبگردها خیلی خوبه
استفاده از آراساس وبلاگها که صرفه جویی بسیار زیادی در وقت شما میکند این ریدرهای آراساس محشرند ....اینم یک مقاله توپ در مورد rss و اینم یک مقاله در مورد بهترین ریدرها ..
و اما بنا به رسم این نوشته الان نوبت دعوت از دوستانه برای نوشتن چند الفبا از الفبای وبلاگ نویسی لذا از دوست خوبم آقای پویا پرتو ، احمد خسروی ،سید علی اکبر موسوی، خانم کوثر، جناب آقای خانگل زاده ،دوست عزیزم در وبلاگ ایران اسلام، بلال عزیزی که تازه خونه تکونی کرده و با پارسی بلاگ آمده و در آخر از مدیر پارسی بلاگ دعوت میکنم تا چند حرف از الفبای وبلاگ نویسی رو بیان کنند.. و اما آنهایی که بر دعوت مالبیک گفتند
خانم کوثر، جناب آقای خانگل زاده ،بلال عزیزی که تازه خونه تکونی کرده و با پارسی بلاگ آمده((مائده من السماء))
تصور کنید اگه بشر با تجربه آشنا نبود ما انسانها هنوز غار نشین بودیم و این تجربیات زمانه بوده که تاکنون ما رو به اینجا رسونده .
شنیدید که میگن زکات علم نشرش هست«البته این مضمون یه حدیث معروفه»چقدر سخن به جا و متینی هست،که به عبارت دیگه، این می شه که زکات تجربه نشر تجربه است و این یعنی همون پیشرفت یعنی راهی که شما رفتی رو دیگران نرن از میانبُر استفاده کنند یعنی آقا اگه می خوای مثلا اینترنت اکسپلورر رو بیاری همون کلید میانبر روی صفحه کیبورد رو بزنی خودش مییاد .
بنا به دعوت دوست عزیزم آقای حسن اجرایی بر آن شدم که چند تا از نکتههای وبلاگ نویسی رو که اکثرا خودم تجربه کردم به وبلاگ نویسان منتقل کنم که بقیه، راهی که ما رفتیم .نرن.البته چون دیدم اکثر دوستان به بیان محتوایی وبلاگ نویسی پرداختند دیگر من تکرار مکرارت نکردم لذا به بیان نکتههای فنی وبلاگ نویسی پرداختم ،همان نکاتی که اگه یک مقدار بهش اهمیت داده بشه وبلاگ شما یه حال دیگهای پیدا میکنه .
1.خصوصیتهای یک قالب وبلاگی...فقط وبلاگی
کشور ما هنوز اینترنتها زغالیه و این عجین شده با بیحوصلهگی مخاطب لذا مهم برای یک وبلاگ این است که کم حجم باشد و ساده تا زود لود شود و البته یه خوشگلی هم داشته باشد، رنگها، عکسها و موسیقی استفاده شده در وبلاگ باید هم خوانی با عنوان وبلاگ داشته باشه تا تاثیر بیشتر روی خواننده بگذارد و بطورکلی باید قالب زیبا سبک و ساده باشد و چه بسیار شده که من با دیدن قالب یک وبلاگ اولین عکس العملم زدن دکمه ضربدر بالای صفحه بوده.
2.جستجو گر فایر فاکس و وبلاگ
دیگر دوران جستجو گر اینترنت اکسپلورر گذشت الان خیلی از کاربران حرفهای نت از جستجوگر فایر فاکس که سرعت بیشتری در لود کردن دارد و امکانات زیادتری دارداستفاده میکنند، لذا یکی از مهمترین نکات این است که حتما این قالب شما با فایر فاکس هم خوانی داشته باشد یعنی فایر فاکس قالب شما رو بشناسد و سالم لودش کنه نه به هم ریخته ...اینم یه مقاله توپ در مورد فایر فاکس
3.عکسهای به ظاهر کوچک اما بزرگ
خیلی وقتا بعض از دوستان از عکسهایی با سایز بالا استفاده میکنند و بعد در ادیتور وبلاگ کو چیکش میکنند غافل از اینکه یک عکس سنگینی رو با سایز کوچیک گذاشتن تو وبلاگ و این یعنی دیر لود شدن عکس و سر رفتن حوصله مخاطب، حتما عکسها اول باید تو فتوشاپ کوچیک شودبعد برایsave کردن عکس گزینه save as for web انتخاب شود اینطوری حجم عکس پایین می آید با حفظ کیفیت ظاهری عکس
4.آپلود عکس و..
اگه میخواهید از آپلود کردن عکس در نت استفاده کنید از سایتهایی با سرعت بالا استفاده کنید که پهنای باند بالایی داشته باشند که یک دفعه وبلاگتون لخت لود نشه«منظورم بدون عکسای وبلاگه» اینم چند تا پیشنهاد پرشین گیگ«که البته دعوت نامه می خواد برای ثبت نام» پارسه گیگ «یک گیگ فضا برای آپلود» بقیشو اینجا ببینید و اینم یه خارجیشه میگم سرعت خوبی داره برید اگه تونستید استفاده کنید بد نیست ....
5.برای وبگردها خیلی خوبه
استفاده از آراساس وبلاگها که صرفه جویی بسیار زیادی در وقت شما میکند این ریدرهای آراساس محشرند ....اینم یک مقاله توپ در مورد rss و اینم یک مقاله در مورد بهترین ریدرها ..
و اما بنا به رسم این نوشته الان نوبت دعوت از دوستانه برای نوشتن چند الفبا از الفبای وبلاگ نویسی لذا از دوست خوبم آقای پویا پرتو ، احمد خسروی ،سید علی اکبر موسوی، خانم کوثر، جناب آقای خانگل زاده ،دوست عزیزم در وبلاگ ایران اسلام، بلال عزیزی که تازه خونه تکونی کرده و با پارسی بلاگ آمده و در آخر از مدیر پارسی بلاگ دعوت میکنم تا چند حرف از الفبای وبلاگ نویسی رو بیان کنند.. و اما آنهایی که بر دعوت مالبیک گفتند
خانم کوثر، جناب آقای خانگل زاده ،بلال عزیزی که تازه خونه تکونی کرده و با پارسی بلاگ آمده((مائده من السماء))
شنبه 86 شهریور 10
آقا ویژه خواهرانه...!
و نمایشگاه طلیعه ظهور هم تمام شد ...
یک هفته تلاش باهمه خاطراتش گذشت .
چه آن خانم محترمی که آمده بود تا طریقه آپلود کردن عکس را برایش توضیح دهم و به خاطر دل سوزی و این که دیدم خیلی محترم است ازش ایمیل خواستم تا یه دعوت نامه پرشین گیگ براش بفرستم «آخه تینی پیک یه کم ضایع بود »که ایشون صراحتا گفت ایمیل نمیدم و من ضایع شدم .
وچه آن دوخواهری که اگه یک روز نمیآمدند باعث تعجب بود و چه از سرباز های که آمده بودن برای بازدید و تا کامپیوتر ها متصل به اینترنت را دیدند رفتن سراغ گوگل و...«بعضی وقتا گوگلم درد سر سازه ها »
بعضیها خیلی محترم بودند آخه وقتی یه سوال میکردند و یا آموزششون میدادیم خیلی تشکر میکردند و یه جورایی خستگی رو از تن ما در میآوردند وبعضی ها هم ... خوب شاید میدیدند این چیزی که ما بهشون یاد دادیم ارزش تشکر نداره .
بعضی وقتا غرفه وبلاگهای مهدویت تبدیل میشد به گیم نت یه دفعه میدیدم چند بچه اومدند دارن بازی میکنند .نمایشگاهی که کنار حرم باشه همینه دیگه همه میان علی الخصوص این بچهها که ما رو ذله کردند.
تازه بعضی از این آقایون محترم با اینکه ما نوشته بودیم ویژه خواهران اما باز میدیدم این آقایون هستند که یاد سواد ندارند یا خودشون رو به اون راه می زنن.دیگه واقعا زبونمون مو در اورد از بس گفتیم ...اقا مخصوص خواهرانه....
تجربه خوبی بود با اینکه خیلی خسته شدم ولی چون تونستم حدود 50 نفر رو وبلاگ نویس کنم خوشحالم...
(و اما این هم یه گزارش تصویری
یک هفته تلاش باهمه خاطراتش گذشت .
چه آن خانم محترمی که آمده بود تا طریقه آپلود کردن عکس را برایش توضیح دهم و به خاطر دل سوزی و این که دیدم خیلی محترم است ازش ایمیل خواستم تا یه دعوت نامه پرشین گیگ براش بفرستم «آخه تینی پیک یه کم ضایع بود »که ایشون صراحتا گفت ایمیل نمیدم و من ضایع شدم .
وچه آن دوخواهری که اگه یک روز نمیآمدند باعث تعجب بود و چه از سرباز های که آمده بودن برای بازدید و تا کامپیوتر ها متصل به اینترنت را دیدند رفتن سراغ گوگل و...«بعضی وقتا گوگلم درد سر سازه ها »
بعضیها خیلی محترم بودند آخه وقتی یه سوال میکردند و یا آموزششون میدادیم خیلی تشکر میکردند و یه جورایی خستگی رو از تن ما در میآوردند وبعضی ها هم ... خوب شاید میدیدند این چیزی که ما بهشون یاد دادیم ارزش تشکر نداره .
بعضی وقتا غرفه وبلاگهای مهدویت تبدیل میشد به گیم نت یه دفعه میدیدم چند بچه اومدند دارن بازی میکنند .نمایشگاهی که کنار حرم باشه همینه دیگه همه میان علی الخصوص این بچهها که ما رو ذله کردند.
تازه بعضی از این آقایون محترم با اینکه ما نوشته بودیم ویژه خواهران اما باز میدیدم این آقایون هستند که یاد سواد ندارند یا خودشون رو به اون راه می زنن.دیگه واقعا زبونمون مو در اورد از بس گفتیم ...اقا مخصوص خواهرانه....
تجربه خوبی بود با اینکه خیلی خسته شدم ولی چون تونستم حدود 50 نفر رو وبلاگ نویس کنم خوشحالم...
(و اما این هم یه گزارش تصویری
جمعه 86 شهریور 9
هوای وصل
.........یَابْنَ السّادَةِ الْمُقَرَّبینَ، یَابْنَ النُّجَباءِ الْأَکْرَمینَ، یَابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ، یَابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ
........اى فرزند بزرگان مقربخدا. اى فرزند اصیل و شریف بزرگوارترین اهل عالم؛ اى فرزند هادیان هدایت یافته؛ ای فرزند بهترین مردان مهذّب؛
نمیدونم چرا این روزها دلتنگ شدم ،شاید به خاطر اینه که به هر طرفم نگاه میکنم بوی تو میآید. آقای من !
سایتهای مهدوی، وبلاگهای مهدوی،نرم افزارهای مهدوی،معرفت مهدوی و...
اما نمیدونم چرا تو را نمیشه پیدا کرد .
نشسته بودیم با بچه های غرفهوبلاگهای مهدوی که یه آقایی اومد داغ دلمان را تازه کرد ...
حرف هایی در مورد ظهور میزد، در مورد نشانه های ظهور،اگرچه چندان حرف هاش متقن نبود وبه شخصه برام سخت بود قبول کردن بعضی حرفاش، اما بازم داغ دلمان را که همین طوری غمگین بود آتش زد.
میگفت:که پیش بینی شده که امام زمان امسال ظهور میکنه وچندتا حدیث آورد و از رمل و جفر حرف زد که مثلا با یه ستاره شناس و رمال حرف زده که گفتند امسال امام زمان ظهور میکنه ...همین موقع یادم آومد حدیث معروف کذب الوقاتون«دورغ می گویند آنهایی که برای ظهور وقت خاصی را معین میکنند.الکافی ص368، ح2.»البته می تونید برای دیدن وبلاگش به این آدرس سری بزنید«مطالب خوبی داره»
خیلی هوای دعای ندبه کردم ، هی با خودم زیباترین تیکه های دعای ندبه را زمزمه میکردم یکی از بچه ها گفت این چیه می خونی؟!!گفتم دعای ندبه گفت امشب باید دعای کمیل بخونی، منم گفتم آخه حسش اومده، حال کردم دعای ندبه بخونم .
بِنَفْسى أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى، مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَراً فَحَنّا بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لا یُسامى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ أَثیلِ مَجْدٍ لا یُجارى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى ...
به جانم قسم که تو، همان آرزوى قلبى و مشتاق الیه مرد و زنِ اهل ایمانى که هر دلى از زیادت شوق او نالة مى زند. به جانم قسم تو آن عزّتی هستی که هم طرازی ندارد. به جانم قسم تو آن عظمتی هستی که هم قطاری ندارد. از آن نعمتهاى خاص عالى خداوندی، که مثل و مانند نخواهد داشت
اینم یه مناجات با حال با امام زمان
اینم برای دل سوخته ها متن دعای ندبه با ترجمه
........اى فرزند بزرگان مقربخدا. اى فرزند اصیل و شریف بزرگوارترین اهل عالم؛ اى فرزند هادیان هدایت یافته؛ ای فرزند بهترین مردان مهذّب؛
نمیدونم چرا این روزها دلتنگ شدم ،شاید به خاطر اینه که به هر طرفم نگاه میکنم بوی تو میآید. آقای من !
سایتهای مهدوی، وبلاگهای مهدوی،نرم افزارهای مهدوی،معرفت مهدوی و...
اما نمیدونم چرا تو را نمیشه پیدا کرد .
نشسته بودیم با بچه های غرفهوبلاگهای مهدوی که یه آقایی اومد داغ دلمان را تازه کرد ...
حرف هایی در مورد ظهور میزد، در مورد نشانه های ظهور،اگرچه چندان حرف هاش متقن نبود وبه شخصه برام سخت بود قبول کردن بعضی حرفاش، اما بازم داغ دلمان را که همین طوری غمگین بود آتش زد.
میگفت:که پیش بینی شده که امام زمان امسال ظهور میکنه وچندتا حدیث آورد و از رمل و جفر حرف زد که مثلا با یه ستاره شناس و رمال حرف زده که گفتند امسال امام زمان ظهور میکنه ...همین موقع یادم آومد حدیث معروف کذب الوقاتون«دورغ می گویند آنهایی که برای ظهور وقت خاصی را معین میکنند.الکافی ص368، ح2.»البته می تونید برای دیدن وبلاگش به این آدرس سری بزنید«مطالب خوبی داره»
خیلی هوای دعای ندبه کردم ، هی با خودم زیباترین تیکه های دعای ندبه را زمزمه میکردم یکی از بچه ها گفت این چیه می خونی؟!!گفتم دعای ندبه گفت امشب باید دعای کمیل بخونی، منم گفتم آخه حسش اومده، حال کردم دعای ندبه بخونم .
بِنَفْسى أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى، مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَراً فَحَنّا بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لا یُسامى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ أَثیلِ مَجْدٍ لا یُجارى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى ...
به جانم قسم که تو، همان آرزوى قلبى و مشتاق الیه مرد و زنِ اهل ایمانى که هر دلى از زیادت شوق او نالة مى زند. به جانم قسم تو آن عزّتی هستی که هم طرازی ندارد. به جانم قسم تو آن عظمتی هستی که هم قطاری ندارد. از آن نعمتهاى خاص عالى خداوندی، که مثل و مانند نخواهد داشت
اینم یه مناجات با حال با امام زمان
اینم برای دل سوخته ها متن دعای ندبه با ترجمه
چهارشنبه 86 شهریور 7
و او خواهد آمد
دنیا سیاه است و سرد. قلبها در سینههای چرکین مرده است و در کالبد سنگیش می تپد، اما سخت ...
تباهی بر جهان حکم میکند و عدالت در صندلیهای مرگ به لرزه افتاده است ...
و ناگاه صدایی دلنشین ذهنها را در هم میشکند ...«هل من ناصر ینصرنی»
هنوز هم در وصف زمان ظهورش مانده ایم.
اما بهراستی امام زمان –عج- آن زمان ظهور میکند که جهان را چیزی جز تباهی نگرفته باشد؟
آیا طرح این مسئله صحیح است که باید جهان را تباهی پر کند تا او ظهور کند؟
آیا میتوان یکی از نشانه های ظهور را تباهی جهان بر شمرد ؟
اگر قرار است تباهی تعیین کنند ظهور باشد کدام تباهی میتواند بالاتر از صحنه کربلا باشد، یا مگر آتش زدن خانه علی (ع) تباهی نبود؟
مگر باتباهی نبود که تک تک امامان مان را در خانه هاشان محبوس کردند و انسان های بی خرد، چراغ زندگیمان را با بینور کردن زندگی شان،کم نور کردند .
پس، داستان چیزی دیگری است ...
سهل بن حسن خراسانی آمد خدمت امام صادق (ع) گفت: ای پسر رسول خدا چرا شما با این همه یار و شاگردی که دارید قیام نمیکنید؟
حضرت دستور دادند که تنور را روشن کنند.بعد حضرت به ایشان فرمودند:برو داخل تنور، خراسانی عذر خواست در همین لحظه بودکه هارون مکی وارد شد امام به ایشان فرمودند برو داخل تنور، هارون مکی بدون هیچ سوالی داخل تنور رفت.
بعد از مدتی امام به خراسانی دستور دادکه در تنور را بردارد خراسانی وقتی در تنور را برداشت . هارون را در میان شعله های آتش یافت که در حال ذکر گفتن است
امام به هارون دستور داد خارج شود.سپس فرمود:
تا زمانی که 5 نفر مانند هارون یاور نداشته باشم هرگز قیام نمیکنم.
چراغ ولایت در حال سو سو زدن بود و این گونه شد که خداوند خواست حجتش را از بیخردان مخفی کند تا با تباهی خود چراغ ولایت را خاموش نکنند و خواست تا آن زمان که انسانها از تباهی فاصله نگرفتند او را ظاهر نکند
پس ای منتظران باید از تباهی دور شویم تا او بیاید باید خواستار حقیقت شویم تا او بیاید و باید...
تباهی بر جهان حکم میکند و عدالت در صندلیهای مرگ به لرزه افتاده است ...
و ناگاه صدایی دلنشین ذهنها را در هم میشکند ...«هل من ناصر ینصرنی»
هنوز هم در وصف زمان ظهورش مانده ایم.
اما بهراستی امام زمان –عج- آن زمان ظهور میکند که جهان را چیزی جز تباهی نگرفته باشد؟
آیا طرح این مسئله صحیح است که باید جهان را تباهی پر کند تا او ظهور کند؟
آیا میتوان یکی از نشانه های ظهور را تباهی جهان بر شمرد ؟
اگر قرار است تباهی تعیین کنند ظهور باشد کدام تباهی میتواند بالاتر از صحنه کربلا باشد، یا مگر آتش زدن خانه علی (ع) تباهی نبود؟
مگر باتباهی نبود که تک تک امامان مان را در خانه هاشان محبوس کردند و انسان های بی خرد، چراغ زندگیمان را با بینور کردن زندگی شان،کم نور کردند .
پس، داستان چیزی دیگری است ...
سهل بن حسن خراسانی آمد خدمت امام صادق (ع) گفت: ای پسر رسول خدا چرا شما با این همه یار و شاگردی که دارید قیام نمیکنید؟
حضرت دستور دادند که تنور را روشن کنند.بعد حضرت به ایشان فرمودند:برو داخل تنور، خراسانی عذر خواست در همین لحظه بودکه هارون مکی وارد شد امام به ایشان فرمودند برو داخل تنور، هارون مکی بدون هیچ سوالی داخل تنور رفت.
بعد از مدتی امام به خراسانی دستور دادکه در تنور را بردارد خراسانی وقتی در تنور را برداشت . هارون را در میان شعله های آتش یافت که در حال ذکر گفتن است
امام به هارون دستور داد خارج شود.سپس فرمود:
تا زمانی که 5 نفر مانند هارون یاور نداشته باشم هرگز قیام نمیکنم.
چراغ ولایت در حال سو سو زدن بود و این گونه شد که خداوند خواست حجتش را از بیخردان مخفی کند تا با تباهی خود چراغ ولایت را خاموش نکنند و خواست تا آن زمان که انسانها از تباهی فاصله نگرفتند او را ظاهر نکند
پس ای منتظران باید از تباهی دور شویم تا او بیاید باید خواستار حقیقت شویم تا او بیاید و باید...
میلاد پر برکت آخرین نور ولایت رو تبریک می گم
شنبه 86 شهریور 3
عقل.در جاده خاکی
چه میتوان گفت وقتی عقل هایمان را در قلعهای سخت با ژاندارم تعصب در بند کشیدهایم حال آنکه، اسلام دینی است بر مبنای تفکر، استدلال تا آنجا که اصول اولیه دین اسلام را برمبنای تفکر قرار داده اند.
چگونه میتوان دین داشت درحالی که اصول اولیه مان«دقت کنید مان نه دین مان» تقلیدی است.؟! چگونه میتوان تفکر اسلامی داشت درحالی که برمبنای تقلید از پدران خود مسلمان شده ایم؟!
آیا تا به حال به اسلام فکر کردهایم یا به خدا یا نه، اصلا به خودمان؟ آیا فکر کردهایم که، که هستیم و کجا و جایگاه مان کجاست از کجا آمدهایم و به کجا باید برویم و چه باید بکنیم؟
یادم می آید سخن آن عارف وارسته که میگفت من یه روز کافر شدم !«چشم ها همه از حدقه بیرون زده بود که شما ..» که گفت: یعنی از دین بیرون آمدم تا بدانم چگونه و به چه دلیل مسلمان شدهام و باخود عهد کردم که اگر دلیل مطقنی نداشته باشم مسلمان نشوم ....وحال همان دلیل است که مرا به اینجا کشانده.
به راستی ماباید چه کنیم آیا باید مقلد باشیم یا متفکر؟آیا درست است که درهمه شئون زندگی مقلد باشیم؟پس آن قدرت تفکر را خدا برای چه در ما قرار داده است؟
آنجا که وظیفه تقلید است هیچ، آن زمان که عقل و دین حکم به تقلید کند وظیفه تقلید است باید مقلد بود وعقل آن زمان که آدمی از علمی سر رشته نداشته باشد.میگوید: باید مقلد باشی، از آنکه میداند و دین نیز میگوید:در زمان غیبت مسلمانان باید برای امور دین به علما و فقهای دین مراجعه کنند.«البته دین باعقل در حکم تقلید فرقی نمیکند»
اما این تقلید در جای جای زندگی ما رخنه کرده،در میان مان تفکری نیست. هر چه هست تقلیداست، تقلید، تقلید ...کجاست آن تفکری که یک ساعت آن برتر از 1000سال عبادت عارف بود؟کجاست؟
....قرآن را برای ما فرستاد که در آن تفکر کنیم .در عمق و کنه آن غرق شویم .عجایب خلقت را کشف کنیم .وبدانیم که،که هستیم و..
اما استفاده مان ازقرآن، شده استخاره، آنجا که باید تفکر کرد. آنجا که باید مشورت کرد. وراهش راپیمود ...
آنها چی میخواستندو ما چه میکنیم ...!
چگونه میتوان دین داشت درحالی که اصول اولیه مان«دقت کنید مان نه دین مان» تقلیدی است.؟! چگونه میتوان تفکر اسلامی داشت درحالی که برمبنای تقلید از پدران خود مسلمان شده ایم؟!
آیا تا به حال به اسلام فکر کردهایم یا به خدا یا نه، اصلا به خودمان؟ آیا فکر کردهایم که، که هستیم و کجا و جایگاه مان کجاست از کجا آمدهایم و به کجا باید برویم و چه باید بکنیم؟
یادم می آید سخن آن عارف وارسته که میگفت من یه روز کافر شدم !«چشم ها همه از حدقه بیرون زده بود که شما ..» که گفت: یعنی از دین بیرون آمدم تا بدانم چگونه و به چه دلیل مسلمان شدهام و باخود عهد کردم که اگر دلیل مطقنی نداشته باشم مسلمان نشوم ....وحال همان دلیل است که مرا به اینجا کشانده.
به راستی ماباید چه کنیم آیا باید مقلد باشیم یا متفکر؟آیا درست است که درهمه شئون زندگی مقلد باشیم؟پس آن قدرت تفکر را خدا برای چه در ما قرار داده است؟
آنجا که وظیفه تقلید است هیچ، آن زمان که عقل و دین حکم به تقلید کند وظیفه تقلید است باید مقلد بود وعقل آن زمان که آدمی از علمی سر رشته نداشته باشد.میگوید: باید مقلد باشی، از آنکه میداند و دین نیز میگوید:در زمان غیبت مسلمانان باید برای امور دین به علما و فقهای دین مراجعه کنند.«البته دین باعقل در حکم تقلید فرقی نمیکند»
اما این تقلید در جای جای زندگی ما رخنه کرده،در میان مان تفکری نیست. هر چه هست تقلیداست، تقلید، تقلید ...کجاست آن تفکری که یک ساعت آن برتر از 1000سال عبادت عارف بود؟کجاست؟
....قرآن را برای ما فرستاد که در آن تفکر کنیم .در عمق و کنه آن غرق شویم .عجایب خلقت را کشف کنیم .وبدانیم که،که هستیم و..
اما استفاده مان ازقرآن، شده استخاره، آنجا که باید تفکر کرد. آنجا که باید مشورت کرد. وراهش راپیمود ...
آنها چی میخواستندو ما چه میکنیم ...!